jamal_obidy1

جزیره أبو موسی و دیپلماسی آشکار ظریف

اهداف دیپلماسی آقای ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایراندر این برههاز زمان بر همگان آشکار است. وی سفر خود را از کویت آغاز و بعد از ديدار با سران کشور عمان، آنرا در کشور قطر به پایان برد. ظریف از سفر خود به این کشورها اهداف خاصی را دنبال می کرد که از جمله آنها، از بین بردن وحدت و برادری کشورهای خلیج عرب، وعزل کشور سعودی از حوزه خود (حوزه خلیج عرب ) می باشند، چراکه سعودی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 تاکنون همیشه برضد سیاستهای منفی حکومت جمهوری اسلامی بوده است.

بدلیل اینکه سیاست خارجی ایران همیشه بر مبنای مذهبی استوار بود، و تنها شیعیان عرب در مناطق مختلف کشورهای عربی را مورد حمایت مالی و سیاسی و نظامی قرار می داد تا بتواند از آنها در تحقق اهداف خود که خوشبختانه برای عموم مردم عرب در تمام سرزمین عرب نمایان شده است، استفاده نماید.

آنچه که در سفر آقای ظریف “سفیر حسن نیت جمهوری اسلامی بعد از توافق ژنو” به حوزه خلیج عرب، قابل توجه است؛ اهدافی است که خود و حکومتش در این سفر دنبال می کردند که همانا تخریب وحدت حوزه خلیج عرب، و تقسیم آنها به مخالف و موافق با سیاست کشور سعودی بودند. چراکه خواستِ وزارت امور خارجه ایران در این بود که سفر مذکور “که در واقع بازاریابی بیش نیست”، در دو مرحله به پایان برسد (و شاید ایران توانست سیاست خود را نزد کشورهای غرب، صلح منش نشان دهد واینکه جمهوری اسلامی رابطه برادرانه ودوستانه با حوزه خلیج عرب دارد): مرحله اول، سفر ظریف به کویت و عمان و قطر بود واختصاص دادن مرحله دوم این سفر به کشور امارات متحده عربی.

و آنچه که برای ما در این سفر (سفر آقای ظریف) مهم است در حقیقت مرحله دوم آن می باشد که کشور مهم دنیای عرب، یعنی امارات متحده عربی را در برمی گیرد، چرا که کشور امارات تنها دروازه نجات ایران برای دور زدن تحریم های بین المللی می باشد. و در واقع ایران برای نتیجه بخش بودن این سفر، در چند زمینه هماهنگی های لازم و اولیه را انجام داد، این هماهنگی ها هم در داخل ایران و هم در خارج از آن صورت گرفت، و در این خصوص حکومت ایران توسط وزارت امور خارجه واز قول محمد جواد ظریف خبری را پخش کرد مبنی بر اینکه ایران آماده است تا در باره جزیره أبو موسی با حکومت امارات متحده عربی گفتگو نماید و اقدام جالب توجه این است که تمام روزنامه های دولتی ایران، این خبر را را به طور وسیع منتشر کرده اند.

ولی اپوزیسیون فارس زبان در این موارد ( از قبیل سفر ظریف به حوزه خلیج عرب) همیشه با سیاستهای تهران منسجم و یکدست عمل می کند، بخصوص اگر این امر متعلق به کشورهای عربی باشد. همچنین وزارت اطلاعات می تواند از طریق عوامل خود در کانال های ماهواره ای برای بازار یابی از سفر ظریف استفاده نماید که در این زمینه میتوان از کانال ماهواره ای فارسی زبان صدای آمریکا که شوفینی های فارس گرا آن را اداره می کنند، نام برد. این کانال برای بازار یابی از این سفر بر روی صفحه اینترنتی خود گزارشی را منتشر کرد که با سیاستهای تهران همخوانی داشت و این گزارش که با عنوان”سابقه تاریخی جزیره أبو موسی” منتشر شد، در آن، از تاریخ وقدمت این جزیره وهمچنین از توافقی که در تاریخ 24/11/1971 بین شیخ خالد بن محمد القاسمی حاکم وقت الشارقه (شارجه) از یک طرف و”عباسعلی خلعتبری” وزیر وقت امور خارجه ایران از طرف دیگر، که تحت حمایت انگلستان بوده، سخن به میان آمده است. واز جانبی دیگر، این گزارش به مجموعه ای از مکاتباتِ اطراف متنازع از یک سو ومکاتبات انگلستان از سویی دیگر استناد کرده است.        

بر اساس این گزارش دو طرف متنازع به توافق رسیده اند که جزیره أبو موسی به دو قسمت مساوی بین دولت امارات متحده عربی (الشارقه) و ایران تقسیم شود، و دو طرف نیز به طور مساوی از امکانات و ثروت این جزیره استفاده نمایند. و همچنین حق اکتشاف نفت و گاز به شرکت انگلیسی ( (Buttes Gas & Oilداده شود. (البته بنا به قول نویسنده گزارش صدای آمریکا!!)

و آنچه در این توافق مشکوک جای تعجب دارد این است که؛ چگونه ممکن است شاه ایران و ژاندارم سابقِ خلیج عرب، در آن مقطع زمانی به تقسیم زمین کشور خود با بیگانه تن داده باشد؟ و جالب اینجاست که در گزارش مزبور، آمده است که، “اگرچه ایران همواره جزایر سه گانه طنب الکبری و الصغری و أبو موسی را ملک خود دانسته است، اما از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۷۱ میلادی حاکمیتی بر این جزایر نداشته است!!

اين خبر بلافاصله بعد از سفر وزیر امور خارجه به دولت امارات متحده عربی، توسط جمهوری اسلامی ایران نفی و تکذیب شد، لذا حقیقت این امر به وضوح نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس فریب و دروغگویی استوار است، لذا هیچ وقت انسان نمیتواند به نگرش و رفتار سیاستمداران جمهوری اسلامی اعتماد کند.

در واقع اگر اهدافِ دیپلماسی تمرکز بر روی کشورهای جهان عرب،  که اخیرا از سوی جمهوری اسلامی و همچنین فارس زبانانِ طرد شده ی نظام تهران که مدعی دوستی با جهان عرب هستند وبعضی از آنها گاه گاهی دست گدایی به کشورهای حوزه خلیج عرب دراز کرده و میکنند، را بدقت مورد بررسی قرار دهیم، بروشنی در خواهیم یافت که هدف این سفر و دیپلماسی اخیر ایران را میتوان از یک طرف در چهارچوب کمک به نظام و بیرون کشیدن آن از معضل اقتصادی که چه بسا می تواند نظام را نیز سرنگون نماید، قرار دهیم و از جانب دیگر در جهت فشار بر کشور سعودی که همیشه مانع تحقق سیاستهای تهران در دنیای عرب بوده است، به حساب بیاوریم.

 

جمال عبیدی

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

اشتراک گذارى !