iran.irak

چالش های پیش روی ایران در عراق پس از مالکی

برکناری نوری مالکی از قدرت در 11 آگوست 2014  پس از 8 سال در اختیار داشتن پست نخست وزیری به عنوان نقطه عطفی در آینده سیاسی عراق محسوب می­شود. مالکی توانست دو دور مستمر نخست وزیری را با همکاری و حمایت بی چون و چرای ایران در اختیار داشته باشد و سقوط ناگهانی وی برای ایران حکم شکست سیاسی و استراتژیک را در عراق به همراه داشت. چرا که او به عنوان مهره اصلی نظام ایران و سپاه قدس محسوب می­شد و خواسته­های توسعه­طلبانه ایران را چشم و گوش بسته اجرا می­کرد.

به همین سبب وقایع 10 ژوئن که در آن ارتش مجهز و مدرن مالکی بدون کوچک­ترین مقاومتی دومین شهر بزرگ و استراتژیک عراق یعنی موصل را در اختیار پیکارجویان مسلح قرار داد، باعث گردید که تمامی محاسباب امنیتی و نظامی ایران در عراق نقش بر آب شود و سرلشکر قاسم سلیمانی با استقرار در بغداد جهت بازگرداندن اوضاع سابق به استانهای شمالی وغربی عراق به تکاپو افتاد که در نهایت نتوانست نتایج مورد انتظار ایران و مالکی را تامین کند.

 

نقش منفی قاسم سلیمانی در عراق

در آپریل 2006 وقتی که نوری مالکی با تایید آمرایکا نخست وزیر شد، ایران نیز گم گشته مورد علاقه و انتظار خود را یافت. نوری مالکی که رئیس حزب الدعوه است و بیشتر فعالیت­های این حزب تا پیش از اشغال عراق در ایران انجام می­شد ، کاملا وابسته به خامنه­ای است.دخالت حکومت ایران و نیروهای قدس سپاه پاسداران به سرسپردگی قاسم سلیمانی با مالکی تا جایی پیش رفت که بین ائتلاف شیعی همچون جریان صدر و مجلس اعلای اسلامی به ریاست حکیم که نوعی گرایش ایرانی داشتند، شکاف سیاسی ایجاد شد. لذا پشتیبانی ایران از مالکی سبب ایجاد حکومت دیکتاتوری گردید که نه تنها باعث گردید تا اهل سنت و کورد از صحنه سیاست کنار گذاشته شوند بلکه احزاب شیعی نیز در محدودیت قرار گرفتند. این پشتیبانی سبب تشنج اوضاع سیاسی و گسترش فساد اداری و مالی و سرسپردگی بیشتر نمایندگان مجلس و حتی بعضی از وزراء کابینه مالکی به ایران گردید.

قاسم سلیمانی و سپاه قدس ایران جهت پیشبرد سیاست­های خود در عراق اولا با تقویت عناصر و گروهک­های شبه نظامی همچون عصانب اهل الحق، سپاه بدر، کتائب حزب الله، کتائب ابو الفضل و … به عنوان نیروی فشار جهت حذف رقیبان و ترور مخالفان در موارد لزوم از آنها استفاده می­کردند. ثانیا با کمک عناصر شیعی وابسته به خود حکومت مرکزی را در اختیار گرفته بودند. در این زمینه “سازمان مجاهدین خلق ایران” در سال 2007 لیستی از 31690 عراقی ارائه کرد که به عنوان “ماموران رژیم ملاها” توسط تهران در عراق به خدمت گرفته شده­اند و از ایران حقوق خود را می­گیرند. (خبرگزاری فرانسه، 26 ژانویه 2007) در این بین انحصار طلبی ایران در پافشاری بر نخست وزیری مالکی به عنوان مهره اصلی  و عامل پیشبرد سیاست آنها و از سوی دیگر سیاست فرقه­گرایانه و روحیه مستبدانه مالکی، عراق را به سوی آینده دردناکی سوق داد. لذا از یک سو نارضایتی مناطق سنی نشین شمالی و غربی عراق به سبب بی­عدالتی­ها و ظلم­های روا داشته شده در حق آنها از جانب سیاست­های فرقه­ای مالکی و دست­نشاندگان ایران و استقرار نیروهای داعش در قلب مناطق سنی­نشین از سوی دیگر پافشاری اقلیم کوردستان بر اعلام استقلال، کشور عراق را در معرض تغییر و تحولات خطرناکی قرار داده است.

 

شکست سیاسی و استراتژیک ایران در عراق

نشانه گشوده شدن دروازه­های بحران ایران در عراق از زمانی شروع گشت که اهل سنت در استان­های شمالی و غربی عراق در اواخر سال گذشته تحسن و اعتراض خود را نسبت به اوضاع سیاسی موجود اعلام کردند که با سرکوب حکومت مالکی روبرو گشتند. با این وجود سقوط استان­های سنی نشین در 10 ژوئن لرزه بر اندام سپاه قدس وارد کرد و قاسم سلیمانی در تمامی تحرکات و نقشه­های نظامی در کمک به ارتش مالکی جهت بازپس گیری مناطق شمالی و غربی نتیجه­ای از پیش نبرد. لذا عدم چیرگی ایران و نوری مالکی بر مناطق مرزی سوریه از نظر استراتژیکی نوعی ضربه غیر قابل جبران محسوب می­شد چرا که برای ورود و خروج نیروهای سپاه ایران و شبه نظامیان شیعی عراقی به سوریه جهت همکاری با نظام بشار اسد در سرکوب انقلابیون از این مناطق استفاده می­شد و می­توان به این نتیجه رسید که در حال حاضر هلال شیعی ایران در این مناطق کم رنگ­تر شده است.

از سوی دیگر ناآرامی­ها و درگیری­ها بین حکومت و پیکارجویان “دولت اسلامی” تهدیدی برای امنیت مرزی ایران محسوب می­شود و به اعتقاد صاحب­نظران نه تنها کنترل آمد و شد در مرزها و وضعیت آماده باش نظامیان هزینه­های فراوانی را بر دوش جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد بلکه این امکان وجود دارد که آزادی­خواهان در ایران از ضعف کنترل مرزی از سوی عراق نهایت استفاده را بکنند و با سرایت جرقه­های شبیه وضعیت فعلی عراق، حکومت ولایت فقیه با چالش­های جدی مواجه خواهد شد.

علاوه بر این قاسم سلیمانی در طول دوران فرماندهی سپاه برون مرزی قدس جایگاه و پرستیژ قابل توجهی پیدا کرد و با توجه به اینکه توانست در دو دور متوالی ایاد علاوی را از پست نخست وزیری دور نگه دارد و مالکی را به عنوان مرد شماره یک ایران به قدرت برساند ولی با این حال سرمستی، غرور و زیاده­خواهی­های وی نتایج منفی را برای سیاست ایران در پرونده عراق به همراه آورد. “در حالی که گروه قاسم سلیمانی مدعی بودند که همه چیز در عراق زیر نگاهمان است و اوضاع عراق در کف دستمان می­باشد، در 20 خرداد موصل سقوط کرد و همگی غافلگیر شدیم.” (روزنامه شرق الاوسط، 26 آگوست 2014) متعاقبا سر و صداهای اعتراض و متهم کردن ایران از جانب کردها، سنی­ها و عده­ای از شیعیان مبنی بر اینکه مشکلات کنونی و دودستگی در عراق به سبب سیاست­های نادرست جمهوری اسلامی ایران است، بلند شد. علاوه بر این ایاد علاوی رهبر “ائتلاف العراقیه” و نخست وزیر سابق عراق به کرات از نقش واضح موسسه سپاه قدس در تحمیل نوری مالکی به عنوان نخست وزیر و دست دراز قاسم سلیمانی در دخالت­های بی حد و حصر در امور داخلی عراق پرده برداشت.

لذا برکناری نوری مالکی ضربه سنگین دیگری بر قاسم سلیمانی وارد کرد، چرا که “در آخرین ساعات در پخت و پزی که روی داد، آقای حیدر العبادی معرفی شد و قاسم سلیمانی رو دست خورد.” (روزنامه شرق الاوسط، 26 آگوست 2014″ البته با وجود اینکه به نظر می­رسد ایران به طور ضمنی با برکناری نوری مالکی موافقت کرده بود ولی گزینه بهتر و وابسته­تر از وی را در اختیار نداشت و شکست­های پی در پی در کنترل اوضاع بحرانی در عراق، ایران را به قبول وضعیت کنونی مجبور ساخت که در نهایت موقعیت ایران در کنترل و تسلط یک­جانبه بر عراق در آینده با چالش مواجه شده است.

 

ایران در عراق و نخست وزیری “العبادی”

پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال 2010 از عراق و جایگزینی و نفوذ همه جانبه ایران در این کشور شاهد تغییر و تحولات زیادی در منطقه بودیم از آن جمله نقش حکومت مرکزی عراق و گروهک­های شبه نظامی آن در مبارزه با انقلابیون سوری در کمک به نیروهای بشار اسد، همپیمان ایران نمود بیشتری پیدا کرد. لذا پس از گذشت این مدت اوضاع کنونی منطقه حاکی از این است که در روزها و ماه­های آینده شاهد حضور بیشتر آمریکائیها در عراق و ایفای نقش مستقیم آنها در مبارزه با ” دولت خلافت اسلامی” با کمک عشایر سنی خواهیم بود. لذا مقدمات ورود آنها با تغییر نخست وزیر عراق همراه بود. از سوی دیگر باید این واقعیت را قبول کرد که مبارزه کردن و نابودی “داعش” برای آمریکا تا زمانی که از نیروهای میهنی و عشایر سنی کمک گرفته نشود غیر ممکن خواهد بود. همانطور که در گذشته امریکا با تشکیل نیروهایی از عشایر سنی تحت عنوان “الصحوه” (بیداری) بر القاعده پیروز گشت. لذا در مقابل نیروهای میهنی و سیاستمداران سنی نقش کلیدی و پر اهمیتی را در اوضاع آینده سیاسی عراق بازی خواهند کرد و در نتیجه ایران با مشکل جدی در عراق مواجه خواهد شد. به گزارش خبرگزاری تنسیم در تاریخ 6 آگوست 2014  به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، دولت آمریکا تحرکاتی را جهت برکناری نوری مالکی شروع کرده است. در ادامه این گزارش آمده است: “مقامات امریکایی طی هفته گذشته دیدارهایی با فرماندهان، سران قبایل و سایر سیاستمداران عراقی در شهر “اربیل” با موضوع جذب و سازماندهی مبارزان سنی در چهار استان سنی نشین جهت مقابله با گروه “داعش” داشته­اند که این مقامها بر لزوم کناره­گیری مالکی از قدرت برای مشارکت در این امر تاکید کرده­اند.”

لذا به اعتقاد کارشناسان با وجود اینکه حیدر العبادی، نخست وزیر جدید عراق از “حزب الدعوه” مورد حمایت ایران است، ولی وی به عنوان یک چهره آمریکایی محسوب می­شود و بیشتر به سیاست­های آمریکا گرایش دارد تا به ایران.لذا مساله همگرایی آمریکا در عراق بیشتر خواهد شد و در پی آن واگرایی نسبی ایران را شاهد خواهیم بود. چراکه همکنون که آمریکا در پی ورود مجدد به عراق است، حاضر نخواهد شد تا قدرت و نقوذ ایران در عراق کما فی السابق ادامه داشته باشد. همچنین برکناری سلیمانی فرمانده سپاه قدس از پرونده عراق که با میل و اراده ایران انجام شد، در پی همین راستا می­باشد و نشان از این دارد که میدان عملگرایی ایران کمتر خواهد شد. از سوی دیگر ایران نیز این واقعیت را قبول کرده است و با تبریک گفتن به نخست وزیری العبادی قصد دارد تا خود را با وضعیت فعلی وفق دهد.

از سوی دیگر به نظر می­رسد که مملکت سعودیه نقش قابل توجهی را جهت مبارزه با تروریسم در منطقه در آینده ایفا خواهد کرد به همین دلیل به نقل “العربیه” در تاریخ 13 آگوست 2014، سفیر سعودیه در سازمان ملل مبلغ 100 میلیون دلار از سوی “پادشاه ملک عبدالله بن عبدالعزیز” برای مبارزه با تروریسم در منطقه به “بان کی مون”، دبیر کل سازمان ملل متحد اهدا کرد. لذا معاون وزیر خارجه ایران “امیر عبدالهیان” با سفر به مملکت سعودیه و دیدار با همتای سعودی خود خواستار گشایش صفحه جدیدی از روابط نزدیک با سعودیه شد و در مورد تغییرات اخیر در منطقه و مبارزه با تروریسم بحث و گفتگو شد. (الوسط البحرینیه، 26 آگوست 2014) لذا با توجه به قراین و شواهد موجود، مبارزه با تروریسم ابتدا در عراق انجام خواهد شد و دیگر ایران این امکان را نخواهد داشت که یکه­تاز میدان عراق باشد و مجبور خواهد شد تا نفوذ سعودیه را نیز قبول کند چرا که به کمک سعودیه نیاز دارد تا اوضاع شمال عراق به حالت سابق خود برگردد.

 

نتیجه ­گیری

قاسم سلیمانی و سپاه قدس به نیابت از خامنه­ای با پیشبرد سیاست­های فرقه­گرایانه و سپردن قدرت سیاسی در اختیار “حزب الدعوه” و دیگر سرسپردگان ایران باعث گردید تا سیاستمداران سنی و حکومت اقلیم کردستان در انزوا قرار گیرد و با انحصار طلبی قدرت در دست گروهی خاص و وابسته به ایران اعتراض کنند. با این وجود قاسم سلیمانی با در اختیار داشتن گروهک­های شبه نظامی وحکومت مرکزی وابسته به خود تصور می­کرد که تمام عراق را در اختیار و تحت کنترل دارد. ولی سرعت سقوط استان­های صلاح الدین، الانبار، کرکوک، دیالی و نینوا خواب را از چشمان  سلیمانی و سپاه پاسداران گرفت و در نتیجه شکست نماینده خامنه­ای در عراق و ناتوانی در کنترل اوضاع و ضعف مدیریت بحران عراق باعث گردد تا پرونده عراق از دست قاسم سلیمانی خارج گردد و به “حسین همدانی” واگذار شود. البته با توجه به سوابق همدانی در سرکوب تظاهرات جنبش سبز در ایران و نقش برجسته وی در سرکوب قیام مردم سوریه و  مهارت در تشکیل گروهک­های شبه نظامی، می­توان گفت که ایران از سیاست­های تخریبی و مداخله­جویانه دست نخواهد کشید. با این حال حضور سیاسی و امنیتی ایران در عراق کمرنگ­تر از گذشته ولی با تغییر چهره­های سابق ادامه خواهد یافت.

 

رحمان حطاوی

مركز مطالعات و تحقيقات مستقبل شرق

اشتراک گذارى !