iran-

ایران؛ تروریسم گسترده ی دولتی در پناه مُدارای جهانی

مقدمه:

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالیانه خود، ایران را به عنوان حامی عمده تروریسم معرفی کرده و آنرا فعالترین کشور در حمایت از تروریسم معرفی نمود. به گزارش عصر ايران(www.asriran.com) به نقل از آسوشيتدپرس، وزارت خارجه آمريكا در بررسی سالانه خود از تروريسم جهانی ادعا كرد كه ايران همچنان بزرگترين حمايت كننده تروريسم جهانی است و “عناصری از دولت جمهوري اسلامی” از گروه های تندرو در سراسر خاورميانه، به ويژه عراق حمايت می كنند.

در گزارش ياد شده آمده است: سپاه پاسداران انقلاب و وزارت اطلاعات ايران مستقيما در طرح ريزی و پشتيبانی عمليات تروريستی دست دارند و انواعی از گروه ها، به ويژه گروه های فلسطينی و حزب الله لبنان را به استفاده از تروريسم در پيگيری اهدافشان تشويق می كنند.

براساس اين گزارش، ايران يك “نقش بی ثبات كننده” در عراق ايفا می كند و به هدايت گروه های مبارز شيعی كه سنی ها و نيروهای آمريكايی را هدف حمله خود قرار می دهند، می پردازد.

اين گزارش مي افزايد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با بمب گذاری هايی كه به مرگ نيروهای ائتلاف منجر شده، در ارتباط است و علاوه بر كمك به جنبش حزب الله لبنان در آموزش تندروهای عراق برای ساخت بمب نقش دارد.

با توجه به این گزارش و با محوریت قرار دادن آن در این مقاله سعی شده است در ابتدا با اشاره ی گذرا به تعریف واژه “ترور” و معرفی تروریسم دولتی به عنوان خطرناکترین نوع آن، در نهایت به تحلیل و بررسی اقدامات تروریستی نظام ایران پرداخته شود.

 

تعریف “ترور” و تروریسم”:

تعریفها و تفسیرهای متفاوتی از واژه “تروریسم” شده است. از نظر لغوی، گارنر، ترور را استفاده از خشونت برای ایجاد ترس یا وحشت به ویژه به عنوان وسیله ای جهت تاثیر گذاردن بر اعمال سیاسی ميدانند. همچنین از نظر لغوی ترور را استفاده از خشونت تعریف می کنند. برخی آن را تهدید ناشناخته و پیش بینی نشده می دانند. ترور ماخوذ از فرانسه و به معنی قتل سیاسی با اسلحه در فارسی متداول است.( لغت نامه دهخدا)

واژه ترور و تروریسم از قدیم کاربرد داشته است اما به کارگیری واژه “ترور” برای نخستین بار برای توصیف دولت ترور که بعد از انقلاب فرانسه در سال 1789 بر روی کار آمد، به کار برده شد و نخستین پاسخ های قانونی برای تعریف واحد از تروریسم را می توان در قرن بیستم مشاهده نمود اما تاکنون تعریف واحدی از تروریسم صورت نگرفته است و تنها وجه مشترک تحقیقات صورت گرفته این است که تروریسم دولتی (State Terrorism)  خطرناکترین نوع تروریسم است چرا که دولت با در اختیار داشتن کلیه آموزه های قدرت می تواند با ایجاد مصونیت و نیز تحریف حقایق، بزرگترین ارعاب و وحشت را بر ملتها وارد سازد. استراتژی تروریسم دولتی طبق نظر ویلیام دی پردیو Perdue، شکل افراطی اعمال روشهای خشونت و تهدید در حوزه‌های نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک است. ویلیام دی پردیو در سال 1989 در اثر خود به نام تروریسم و دولت، ویژگیهای تروریسم دولتی را به شرح زیر بیان کرده است:

1-  اقدامات سیاسی یک دولت نسبت به مردمش برای اعمال سلطه از طریق ایجاد وحشت که ممکن است از راه کنترل مطبوعات و رسانه‌ها، شکنجه و آزار، محاکمات غیرعادلانه، منع گردهمائیها و اعدامهای سریع تحقق یابد.

2-حمله مسلحانه نیروی نظامی یک دولت به هدفهائی از دولت دیگر که در آن جا مردم به خطر افتد.

3-  تلاش برای از بین بردن مأموران دولتهای دیگر.

4- اشغال نظامی یک کشور، خواه به صورت کنترل مستقیم و خواه از طریق ایجاد پایگاه عملیاتی.

5-  عملیات سری و پنهانی یک دولت برای ثبات یا ساقط کردن دولت دیگر.

6-  تبلیغات مبتنی بر مطالبی بی ‌اساس توسط یک دولت، خواه به منظور بی‌ثبات کردن دولت دیگر و خواه جلب حمایت عمومی از نیروهای نظامی، سیاسی یا اقتصادی هدایت شده در کشور دیگر باشد.

7-   عملیات نظامی یا مانوورهای انجام شده توسط یک دولت در خارج از سرزمین یا آبهای سرزمینی آن دولت.

8- استفاده از مزدوران نظامی توسط یک دولت برای ساقط کردن حکومت کشور دیگر.

9-   حمایت و پشتیبانی از دولتهایی که حق تعیین سرنوشت مردم را نفی می‌کنند.

10-فروش اسلحه در جهت ادامه جنگهای منطقه‌ای، با وجود تلاشهائی که برای یافتن راه حل سیاسی و فیصله مسالمت آمیز اختلافات در جریان است.

11-  انتقال تسلیحات اتمی توسط یک دولت به سرزمین یا آبهای سرزمینی یا فضای دولتهای دیگر ویا در آبها و فضای بین‌المللی.

12-گسترش یا آزمایش تسلیحات دارای قدرت تخریبی زیاد که در تمام شرایط احتمالی، موجب کشتار جمعی و تخریب محیط زیست می‌شود.

بر اساس مبانی نظری و تعاریف حقوقدانان و سیاستمداران از تروریسم دولتی، تروریسم دولتی ایران را می توان به نوع درون سرزمینی و برون سرزمینی تقسیم کرد. بر این اساس می توان نظام ایران را یک نظام تروریستی فراگیر در داخل و خارج از حدود سرزمینی خود به حساب آورد که در سایه بی نظمی پیش آمده در منطقه، تروریسم منظم خود را به صورتی دقیق اعمال و اجرا می کند.

 

تروریسم درون سرزمینی دولت ایران: 

ایران در درون جغرافیای سرزمینی خود بدترین انواع ترور و وحشت و خشونت را به اجرا گذاشته و می گذارد. صحبت از ترور حکومتی ایران بر علیه ملتهای ساکن در جغرافیای ایران آنقدر مخوف و وحشتناک است که بازبینی و بازرسی آن یک عزم جهانی می طلبد. تروریسم دولتی ایران بر ضد ملتهای ساکن در پهنه جغرافیایی خود، به صورت قانونی و فراقانونی صورت می گیرد. آنها با در اختیار داشتن کلیه ادوات امنیتی و قضایی، افراد و گروههای مختلف را در صورتی که توانایی ایجاد اتهام بر علیه آنها از طریق مجاری قانونی را داشته باشند به صورت قانونی و از طریق دادگاههای فرمایشی خود حذف می کنند. و هر جا که قانون خود را در حذف مخالفان خود محدود ببینند و یا حذف عده ی زیادی از مخالفان به صورت یکجا مدنظر باشد، در این حالت به صورتی فراقانونی و با استفاده از ترور همانند کشتار مخالفان سیاسی در سال 67 و قتلهای زنجیره ای روشنفکران در دهه 70 و یا به کارگیری جنگ تمام عیار علیه مخالفان خود همانند آنچه که در اوائل انقلاب در کردستان و الاحواز و ترکمن به وقوع پیوست، مخالفان خود را حذف می نمایند.

از اواخر سال 1979، پس از اینکه خمینی و پیروان وی، بر اریکه قدرت مسلط شدند اعدامهای قانونی و فراقانونی مخالفین آغاز گشت. خمینی به صراحت هر کسی را که مخالف برپایی جمهوری اسلامی می دید را مرتد و شایسته مرگ می دانست و می گفت: “ﻫﺮ کسی ﻛﻪ ادﻋﺎ ﻛﻨﺪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﻼمی ﺿﺮورتی ﻧﺪارد، در واﻗﻊ دارد ﺿﺮورت اﺟﺮای اﺣﻜﺎم اﺳﻼمی را اﻧﻜﺎر میﻛﻨﺪ، ﺟﻬﺎن ﺷﻤﻮل ﺑﻮدن، ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺑﻮدن و اﻋﺘﺒﺎر اﺑﺪی اﻳﻦ دﻳﻦ را اﻧﻜﺎر میﻛﻨﺪ.” (خمینی، وﻻﻳﺖ ﻓﻘﻴﻪ و ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﻼمی، ص 22)

همچنین خمینی بر کشتن آنها بدون دادگاه و محاکمه تاکید می نمود: “ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻳﻚ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎر ﺑﺮﺧﻼف ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ اﺳﺖ. ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ  میﮔﻮﻳﺪ وقتی داﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ اﻳﻨﻬﺎ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎرﻧﺪ، ﻣﺎ در درﺟﻪ اول ﺑﺎﻳﺪ آﻧﻬﺎ را میﻛﺸﺘﻴﻢ … آﻧﻬﺎ از ﻣﺎ اﻧﺘﻘﺎد میﻛﻨﻨﺪ زﻳﺮا ﻣﺎ اﻳﻦ ﺳﺒﻌﻬﺎ را میﻛﺸﻴﻢ. ﺑﻪ ﻣﺤﺾ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻮﻳﺖ رﺋﻴﺲ ﺳﺎﺑﻖ ﺳﺎواك، ﻧﺼﻴﺮی ﻣﺤﺮز ﺷﺪ، او ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺸﺘﻪ می ﺷﺪ … وﻟﻜﻦ علی رﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ او ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻮراً اﻋﺪام می ﺷﺪ، او را ﭼﻨﺪ روز ﻧﮕﺎﻫﺪاﺷﺘﻪ و ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻛﺮدﻧﺪ. اﻳﻦ ﮔﺮوههای ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻓﻜﺮ نمیﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺤﺾ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ اﻋﺪام ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ از اﻓﺮادی ﻛﻪ اﻳﻨﻬﺎ کشته اند، ﺷﻜﻨﺠﻪ و ﻧﺎﺑﻮدﺷﺎن ﻛﺮده اند، اﺣﻘﺎق ﺣﻖ ﺷﻮد؟ ﻣﻌﻬﺬا ﻣﺎ اﻳﻨﻬﺎ را ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ میﻛﻨﻴﻢ و ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻛﺮده اﻳﻢ. اﻋﺘﻘﺎد ﻣﺎ ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﺷﻮﻧﺪ و ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ.”(ﺻﺤﻴﻔﻪ ﻧﻮر، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﻫﻨﻤﻮدﻫﺎی خمینی، ﺟﻠﺪ 5، 236)

تشکیلات روحانیون برای حفظ سلطه خود با ستیزه جویی تمام، مخالفان خود از هر طبقه و گرایش فکری را هدف تروریسم خود قرار دادند. ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪاران ﺳﻜﻮﻻر، ﻃﺮﻓﺪاران ﺧﻮدﻣﺨﺘﺎری منطقه ای و دﻳﮕﺮ ﮔﺮوهﻫﺎی مذهبی ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ همه از این تروریسم به شدت ضربه خوردند.

تروریسم دولتی جمهوری اسلامی در داخل با اعدامهای سال 67 به اوج خود رسید. در آن سال جمهوری اسلامی با تشکیل هیئتی متشکل از آخوند جعفر‌نيری رئيس شعبه اول دادگاه تهران، مرتضی اشراقی دادستان تهران، آخوند اسماعيل‌شوشتری رئيس سازمان زندانها و يك نماينده وزرات اطلاعات به زندانها می رفتند و برای تمام زندانیان مخالفی با پرسیدن چند سئوال همانند “آیا حاضری برای پاکسازی مین برای ارتش جمهوری اسلامی روی مین بروی؟” در صورتیکه جواب نه بود، حکم اعدام صادر شد و در این بین حدود هزاران نفر اعدام شدند که برخی تعداد آنها را تا 12000 نفر نیز ذکر کرده اند. بعد از آن سال موج ترور دولتی متوقف نماند و به اشکال مختلف همه پهنه جغرافیایی ایران و ساکنان آن را در برگرفت.

از رروش های دیگر تروریسم دولتی ایران، مفقود شدن ناگهانی فعالان فرهنگی وسیاسی می باشد که بر اساس قوانین بین الملل به عنوان جنایت بر علیه بشریت به شمار می آید به روش معمول توسط نیروهای امنیتی ایران برای حذف مخالفان تبدیل شده است. وقوع گسترده یا منظم “ناپدید شدن اجباری”، آنگونه که در حقوق بین الملل تعریف شده، جنایت علیه بشریت به شمار می آید و هر کشور طرف با این معضل، باید جنایت ناپدید شدن اجباری را با تعیین مجازاتهای مناسب، قابل پیگرد و تعقیب کند اما در ایران که علاوه بر نیروی انتظامی به عنوان نهاد رسمی مسئول در جلب و بازداشت، سازمانهای موازی و پیچیده ای چون اداره اطلاعات، سپاه، بسیج و نیروهایی خودسر ملقب به لباس شخصی نیز دارای اختیار بازداشت، حتی بدون احکام قضایی و بدون محدودیت زمانی هستند که خود را ملزم به پاسخگویی در خصوص سرنوشت مفقودشدگان، نمی دانند.( سایت فعالان در تبعید)

بر اساس تعریف، تروریسم دولتی تنها به اعدام و سرکوب زندانیان و ترورهای مخالفین سیاسی محدود نمی شود بلکه ارعاب ملتها و محروم ساختن آنها از حقوق اولیه و اساسی خود همانند تدریس به زبان مادری، تغییر بافت های جمعیتی به نفع نژاد خاص، منع گردهمائیها و اعتراض های آنها، سانسور و تشدید امنیتی و منع روزنامه ها به زبان محلی و غیره همه و همه از انواع تروریسم دولتی بیصدا و خاموش جمهوری اسلامی در درون سرزمینهای ایران به حساب می آید.   

تروریسم برون سرزمینی دولت ایران:

دولت ایران، تروریسم برون سرزمینی خود را هم بر علیه مخالفان سیاسی خود و هم بر علیه مواضع و منافع کشورهای دیگر به صورت کاملا برنامه ریزی شده به انجام می رساند. همچنین دولت ایران با کمک مادی ومعنوی خود به تروریستهای کشورهای دیگر عملا سیطره وحشت و ترور خود را بر دیگر کشورها گسترش دادند. دولت ایران با استفاده وسیعتر از امکانات اطلاعاتی خود و همدستی با گروههای تروریستی منطقه ای همانند حزب الله لبنان، بر خلاف قوانین و اعراف بین المللی عملیات خود را بر علیه مخالفان خود در سرتاسر جهان گسترش دادند.

اولین قتل سیاسی برون مرزی موفق توسط جمهوری اسلامی، ترور خواهر زاده شاه مخلوع در سال 1980 بود که به ضرب گلوله در پاریس به قتل رسید. این ترورها با شدت هر چه بیشتر ادامه پیدا کرد. تمام مخالفین سیاسی از هر طیف و گروهی از ماشین ترور دولتی در امان نماندند. دوﻟﺖ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﭼﻨﺪان ﻫﻢ دﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﺧﻮد در اﻧﺠﺎم اﻳﻦ ﻗﺘﻠﻬﺎ را ﭘﻨﻬﺎن نمی سازد. در مصاحبه ای ﺑﺎ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران درﺑﺎره اﺣﻜﺎم اﻋﺪامی ﻛﻪ ﻏﻴﺎﺑﺎً در ﻣﻮرد اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده شاه ﺑﻪ ﺗﺄﺋﻴﺪ رسیده ﺑﻮد، آﻳﺖ اﷲ ﺻﺎدق ﺧﻠﺨﺎلی رﺋﻴﺲ دادگاه اﻧﻘﻼب، ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را ﭼﻨﻴﻦ اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: “اﮔﺮ ﻗﺎدر ﺑﻪ دﺳﺘﮕﻴﺮی آﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ، ﺗﺮورﺷﺎن ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد”. داوود ﺻﻼح اﻟﺪﻳﻦ، ﻗﺎﺗﻞ آﻣﺮﻳﻜﺎیی ﺗﺒﺎر علی اﻛﺒﺮ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎیی، نیز ﭘﺲ از اﻧﺠﺎم ﻗﺘﻞ، ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ﺑﺎ آﻳﺖ اﷲ خمینی ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﺼﻮصی ﻣﻼﻗﺎت ﻧﻤﺎﻳﺪ. ( عملیات جهانی ترور جمهوری اسلامی ایران، مرکز اسناد حقوق بشر ایران)

رژیم جمهوری اسلامی با در اختیار گرفتن تمام امکانات مادی و معنوی و با ایجاد نیروهای امنیتی خاص برای انجام عملیات تروریستی همانند سپاه پاسداران، لشکر قدس، حزب الله لبنان، گروههای شیعی جنوب عراق، حزب الله بحرین، حزب الله کویت، حزب الله حجاز، گروه الحوثی یمن و دهها گروهها تروریستی دیگر در کشورهای دور و نزدیک، تروریسم دولتی را به شکل بسیار وسیعی سازماندهی کرد و در این بین منافع اقتصادی و نفت مانع از آن شده که کشورهای غربی به موضعی تند بر علیه آن دست بزنند و به جای تنگ کردن عرصه بر آن، تنها به انتشار بیانیه های محکومیت بسنده کردند.

در ادامه مقاله به برخی عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران اشاره می کنیم:

  1.  سلسه عملیات تروریستی حذف مخالفان جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان که با ترور خواهرزاده شاه مخلوع تنها دو ماه بعد از انقلاب آغاز گشت و افراد زیادی از مخالفان سیاسی را در برگرفت. ترور علی اکبر طباطبایی موسس و رئیس بنیاد آزادی ایران در سال 1359 در آمریکا، ترور ارتشبد غلامعلی اویسی در سال 1363 در پاریس، ترور دکتر عبدالرحمن قاسلمو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران و عبدالله قادری آذر در وین، ترور دکتر شرفکندی جانشین دکتر قاسملو و سه نفر دیگر در ستوران میکونوس در برلین، ترور دکتر کاظم رجوی نماینده سابق ایران در سازمان ملل و برادر مسعود رجوی در ژنو، ترور دکتر سیروس الهی استاد دانشگاه در سال 1369 در پاریس،  ترور دکتر شاپور بختیار نخست وزیر اسبق ایران در سال 1370 در پاریس، ترور محمد حسین نقدی از افراد موثر در کسب وجهه برای مجاهدین خلق در سال 1371 در رم ایتالیا، ترور دکتر رضا مظلومان استاد دانشگاه در سال 1375 در پاریس و ترور حدود 600 تن دیگر در کشورهای مختلف.

در این مقاله مجالی برای ذکر نام تمام قربانیان تروریسم دولتی در جمهوری اسلامی در خارجکه برخی تعداد آنها را به بیش از 600 فعال سیاسی و استاد دانشگاه ذکر می کنند، وجود ندارد. بعد از سال 1375 ماشین ترور دولتی ایران بیشتر تمرکز خود را برای حذف مخالفین در داخل ایران متمرکز نمود که به پروژه قتلهای زنجیره ای معروف گشت و در خارج از ایران بیشتر فعالیت خود را بر روی عراق متمرکز نمود که ترور فعالین عرب احوازی و کُرد در صدر ترورهای دولتی جمهوری اسلامی قرار گرفت. البته هنوز تحقیق مفصلی در مورد ترورهای فعالان عرب احوازی در عراق صورت نگرفته است که در صورت تحقیق لیست بالایی از ترورها به لیست ترورهای حکومتی ایران اضافه خواهد گشت. از آخرین عملیات تروریسم دولتی ایران، می توان به ربودن عباس بزدان پناه در امارات متحده عربی از مطلعین اصلی قرارداد “کرسنت” و شاه کلید مفاسد اقتصاد نفتی ایران اشاره نمود.   

  1. انفجار مرکز همیاری یهودیان آرژانتین، در 18 ژوئیه 1994 برابر با 27 تیر 1373 تروریست‌های رژیم با انفجار مرکز همیاری یهودیان در بوینس آیرس 85 نفر از شهروندان یهودی تبار آرژانتینی را به قتل رساندند و بیش از 200 نفر را زخمی کردند. دولت آرژانتین، رژیم جمهوری اسلامی را مسئول طراحی انفجار و حزب‌الله لبنان را مسئول اجرای آن معرفی کرد. در مارس 2007 و پس از سیزده سال دادستانی کل آرژانتین درخواست صدور حکم جلب نه نفر از جمله هاشمی رفسنجانی و ولایتی توسط پلیس بین‌الملل را صادر کرد. اینترپل برای شش تن از این افراد از جمله علی فلاحیان وزیر اطلاعات، محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران، احمدرضا اصغری دبیرسوم سفارت، احمد وحیدی فرمانده سپاه قدس، محسن ربانی رایزن فرهنگی، عماد مغنیه رئیس ستاد عملیات ویژه حزب‌الله حکم جلب بین‌المللی صادر کرد. (تروریسم افسار گسیخته‌ی رژیم و مماشات بین‌المللی؛ ایرج مصداقی) 
  2. ترور دیپلمات سعودی در کراچی، 17 مه 2011 چهار تروریست‌ سوار بر موتورسیکلت، حسن القحطانی یک دیپلمات سعودی (مقام امنیتی شاغل در کنسولگری) عربستان را در نزدیکی محل کارش در کراچی با شلیک گلوله به قتل رساندند. ابتدا تصور می‌شد که چه بسا ترور دیپلمات سعودی به درگیری‌های شیعیان و سنی‌ها در پاکستان ربط داشته باشد اما تحقیقات بعدی نشان داد که وابستگان سپاه قدس در پشت این عملیات بوده‌اند. (www.washingtonpost.com holgerawakens.blogspot.com)
  3. ترور دیپلمات‌های سعودی در تایلند، لبنان، پاکستان و ترکیه، در 6 ژانویه 1989 برابر با 16 دی 67 صالح عبدالله المالکی دبیر سوم سفارت عربستان سعودی در بانکوک به قتل رسید و در عرض 48 ساعت دو گروه نزدیک به ایران مسئولیت آن را به عهده گرفتند. در 2 فوریه 1990 برابر با 13 بهمن 68 نیز دو دیپلمات سعودی به نام‌های عبدالله شوبائیلی کاردار سفارت و احمد سیف وابسته سفارت و فهد بهلی در دو عملیات جداگانه در مرکز بانکوک به قتل رسیدند. (articles.latimes.com)

26 فوریه 1993 برابر با 7 اسفند 71 وزیر کشور تایلند ترور دیپلمات‌های سعودی را انتقام مرگ 400 زائر ایرانی که در سال 66 در مکه کشته شدند دانست. به گفته‌ی شاهدان وی همراه با جنایتکارانی که قیافه‌ی ایرانی داشتند دیده شده بود که به سفارت ایران رفت و آمد داشته است. به گفته‌ی کمیته‌ای که مسئول بررسی پرونده وی پس از ترور سه دیپلمات سعودی به ایران گریخت و پناهندگی گرفت. وزیر کشور تایلند همچنین گفت که قاتلان سه روز پیش از انجام عملیات تروریستی به تایلند وارد شده بودند و پس از انجام عملیات نیز به ایران گریختند. ( کتاب تروریسم 1992- 1995 نوشته‌ی ادوارد اف میکولوس و سوزان ال سیمونز صفحه‌ی ۸۵ )

 در 14 اکتبر 1989 برابر با 22 مهر 68 یک شرکت هواپیمایی سعودی در لاهور منفجر شد و دو روز بعد وابسته نظامی سعودی در ترکیه در یک بمبگذاری مجروح شد. در 1 نوامبر 1989 برابر با 10 آبان 68 نیز یک دیپلمات سعودی در بیروت ترور شد و 24 نوامبر برابر با 3 آذر 68 یک دیپلمات سعودی در پاکستان ترور شد.( کتاب ایران؛ نگاهی از دورن- سیامک خاتمی صفحه‌ی 66)

  1. تلاش برای ترور سفیر سعودی عربی در واشنگتن، 19مهرماه 1390 دولت آمریکا رسماً اعلام کرد که طرح نیروی قدس سپاه پاسداران برای ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، را خنثی کرده است. در این رابطه، منصور ارباب سیر 56 ساله دستگیر شد. وی در مکزیک با فردی که گمان می کرد یکی از اعضای کارتل زتاس است تماس گرفته و وعده پرداخت یک و نیم میلیون دلار برای اجرای این طرح ترور را داده بود. به گفته‌ی وزیر دادگستری آمریکا ارباب سیر برنامه ترور سفیر عربستان سعودی در یک بمبگذاری و سپس بمبگذاری در سفارت های اسرائیل و عربستان سعودی را دنبال می‌کرد. بنا بر کیفرخواست صادر شده، غلام شکوری یکی از مسئولان سپاه قدس حدود 100 هزار دلار به عنوان «پیش پرداخت» ارسال کرده بود. (www.nytimes.com)
  2.  برملا شدن توطئه‌ی تروریستی رژیم برای ترور چند دیپلمات اسرائیلی در تایلند در 26 بهمن 1390، در آن عملیات نافرجام، سعید مرادی 28 ساله، محمد خزایی 42 ساله و مسعود صداقت زاده 31 ساله شرکت داشتند و همگی آنها نیز بازداشت شدند. در طی این عملیات سعید مرادی هر دو پای خود را از دست داد.
  3.   کشف هزاران تن مواد منفجره و دستگیری یک عضو حزب‌الله لبنان به نام حسین عتریسی در روز 22 دیماه 1390 در تایلند

تلاش برای انفجار سفارت اسرائیل در سال 1994، ترور 4 دیپلمات سعودی در سال‌های 1989 و 1990 و ربودن هواپیمای کویتی هنگام پرواز از بانکوک در آوریل 1988 که به کشته شدن دو کویتی منجر شد، از جمله مواردی است که دولت تایلند با چشم‌پوشی نسبت به آن‌ها زمینه‌ی عملیات بعدی رژیم و حزب‌الله را به وجود آورد.

  1. شکست طرح ترور سفیر سعودی عربی در استکهلم در سال 1990، طی آن عملیات 4 تروریست ایرانی با پاسپورت دیپلمات جمهوری اسلامی دستگیر شدند. یکی از این تروریستها حسن پورزمانی بود که دو سال بعد از آزادی و بازگشت به ایران، با نام عبدالرحمن بنی هاشمی، فرماندهی تیم ترور میکونوس در برلین را به عهده گرفت.
  2. دستگیری تروریست‌های وابسته به رژیم در باکو، در اوایل سال 2009 دو شهروند لبنانی به نامهای علی کرکی و علی نجم‌الدین و یک شهروند ایرانی به نام خانوادگی “فضلی” به اتهام برنامه ریزی برای ترور در جمهوری آذربایجان دستگیر شدند و هر سه اعتراف کردند که قصد داشتند سفارت اسرائیل در باکو و پایگاه راداری قبله را منفجر کنند. این افراد در مجموع به 45 سال زندان محکوم شدند. بر اساس گزارش وزارت دادگستری جمهوری آذربایجان، اتباع لبنانی با گذرنامه‌های ایرانی به این کشور سفر کرده بودند. دولت آذربایجان قبل از آن، یک گروه تروریستی 16 نفره وابسته به سپاه قدس به رهبری “سعید داداشبیلی” دستگیر کرده بود. دادستانی آذربایجان اعلام کرد که داداشبیلی و افرادش توسط نیروی قدس – گروه ویژه عملیات‌های برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران- کمک‌های مالی و آموزشی دریافت کرده است.(www.radiofarda.com)

 

  1. کشف و خنثی نمودن بمب در دهلی نو و گرجستان در سال 1390 شمسی، موارد ذکر شده تنها چند نمونه از سلسله عملیات تروریستی دولتی ایرانی در سراسر جهان می باشد. بی شک تنها ذکر نام تک تک این عملیات به صدها مقاله و ساعتها وقت نیاز دارد. و قطعا بسیاری از عملیات دیگری هستند که جمهوری اسلامی موفق به اجرای آنها شده اند اما ربط این عملیات به آن تنها در حد فرضیه باقی مانده و هنوز تحقیق مفصلی در مورد آنها صورت نگرفته است. چرا که تروریسم دولتی جمهوری اسلامی با تجربه فراوان از عملیات پیشین و با استفاده از افرادی از ملیت های دیگر، در خیلی از مواقع تمام سرنخ ها را از بین می برند.

استفاده از باندهای خطرناک و خلاف‌کاران حرفه‌ای برای انجام امور تروریستی از دیرباز یکی از سیاست‌های دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی بوده که در سال‌های اخیر شدت گرفته است. در ترور محمدحسین نقدی نماینده مجاهدین خلق در رم، منصور امیر بزرگیان دیپلمات رژیم متهم به سازماندهی ترور با استفاده از مافیای ایتالیا بود. در تلاش برای ترور محمد سید‌المحدثین رئیس کمیسیون خارجی مجاهدین خلق، دستگاه امنیتی رژیم تبهکاران را به خدمت گرفت. در جریان این عملیات به جای محدثین، حسین عابدینی دیگر عضو مجاهدین هدف قرار گرفت و به شدت زخمی شد. در جریان طرح ربودن و شکنجه و مثله کردن جسد علی اکبر قربانی یکی از اعضای مجاهدین خلق نیز از تبهکاران استفاده شد. (تروریسم افسار گسیخته‌ی رژیم و مماشات بین‌المللی؛ ایرج مصداقی)

به موارد ذکر شده دخالت ایران و تروریسم منظم در عراق، سوریه، بحرین، یمن و لبنان را اضافه نمائید که به صورت آموزش گروههای تروریستی آن کشورها و انجام عملیات گسترده ترور و کشتارهای منظم و هدفمند به قصد حذف مخالفان خود در آن کشورها و یا تجزیه آنها همانند یمن و بحرین دنبال می شود که مجالی برای ذکر تمام این عملیات ها و ترورها در این نوشتار وجود ندارد و همچنین تحقیق در مورد تمام دخالتهای ایران در کشورهای ذکر شده به سالها زمان نیاز دارد.

  

نتیجه گیری:

معرفی ایران به عنوان حامی عمده تروریسم دولتی از سوی وزات خارجه آمریکا بهانه ای برای معرفی تنها حجم اندکی از این تروریسم مخوف شد. تروریسمی که در این سالها همیشه مترصد فرصتی برای ابراز وجود بود. منافع اقتصادی عدیده با دولت ایران مانع از آن شد که جامعه بین المللی گامی در خور و شایسته برای متوقف کردن ماشین ترور دولتی ایران، بردارد و با وجود تمام مدارک و شواهد در دادگاههای بین المللی، تروریسم دولتی ایران به عملیات خود در دیگر کشورها ادامه داد. بر اثر تروریسم دولتی ایران، پلیس بین الملل برای بسیاری از مسئولان بلند پایه جمهوری اسلامی به عنوان تروریست حکم جلب بین المللی صادر نمود اما کشورهای دیگر به علت منافع اقتصادی با ایران، از دستگیری این افراد و تحویل آنها به مقامات اینترپول خودداری می کنند.

 

مركز مطالعات و تحقيقات مستقبل شرق

مطالب مرتبط: ايرانتروريسم

اشتراک گذارى !