Kateb

از حزب الله شیعی تا القاعده ی سنی، زیر چتر سردمداران ایرانی

اتفاقات سالهای اخیر نشان داده است که ایران تنها در شعار، نظامی ایدئولوژیک است اما در عمل با زیر پاگذاشتن تمام اصول ایدئولوژیکی خود، آنچنان پراگماتیسم است که سیاست مصلحتی خود را بدون هر گونه اهتمامی به اصولی که بر پایه آنها صورت گرفته به پیش می راند. نظام ایران با الهام گرفتن از “سیاست تقیه­ی” شیعه، دروغ و نیرنگ و حیله و قتل را آنچنان با توجیه­های دینی در می آمیزد که در یک مرحله­ی خاص، این اخلاقیات پست از واجبات مسلمه به شمار می آیند و خود مبنای تصمیم گیری­های سیاسی حکومت قرار خواهند گرفت. 

رابطه ی ایران با گروههای تندروی اسلامی از بدو تاسیس این گروهها در هاله­ای از ابهام قرار دارد. در صورتیکه حملات القاعده و دیگر گروههای اسلامی بنیادگرا در دو دهه­ی گذشته تمام جهان را درنوردیده، در امان ماندن ایران از این حملات، سئوالها و علامت­های استفهام زیادی را برانگیخته است. ایران که در گذرگاه بزرگترین پایگاه­های حضور القاعده یعنی عراق و افغانستان قرار دارد چگونه توانسته است از حملات این گروه­ها بدون کوچکترین آسیبی باقی بماند؟ آیا هیچ عقل سلیمی این را باور می کند که ایران با این گروههای تندروی دینی دشمنی دارد ولی حتی یک عملیات از جانب این گروهها در ایران صورت نپذیرفته است؟

ایران در تمام این سالها با اتخاذ سیاست دوگانه و متناقض توانست با تمام گروهها و کشورهای خطرساز بر علیه خود بر اساس سیاست سود – هزینه، در خفا رابطه برقرار سازد و از پیامدهای منفی ضدیت با آنها خود را در امان نگه دارد. آنچنان که اسناد کشف شده از مخفیگاه “بن لادن” در ابیت آباد پاکستان و نامه نگاریهای بعمل آمده نشان از ارتباط جمهوری اسلامی شیعی با گروه سنی القاعده می باشد. این اسناد در سوم ماه می 2012 توسط مرکز مبارزه با تروریسم واقع در دانشکده نظامی وست پوینت در ایالت نیویورک منتشر گردید. این اسناد نشان می دهند که این دو گروه اگر چه از نظر ایدئولوژی مذهبی با هم اختلاف دارند اما به دلیل هدف­های خاص، از نظر عملیاتی با یکدیگر همکاری می نمایند. هدف این همکاری از دید سردمداران ایرانی، در امان ماندن از هجوم­ها و عملیات القاعده در داخل ایران، و نیز بهره­گیری از توان عملیاتی آن در خارج از کشور برای ضربه زدن و انجام ترور بر علیه دشمنان خود می باشد. از طرف دیگر القاعده جهت استفاده از خاک ایران برای انتقال نیروها و مهمات خود و همچنین آزادی افراد برجسته­ی زندانی خود در ایران از این همکاری سود می برد.

این قاعده­ی همکاری بین القاعده و ایران بر اساس اسناد و مدارک، مهر تاییدی است بر صحبتهای هفته ی گذشته “ابومحمد عدنانی” سخنگوی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که طی ویدئوی منتشر شده از همکاری مخفی القاعده و ایران خبر داد.  وی در این ویدئو عنوان نمود که ” دولت اسلامی عراق و شام از همان لحظات اولیه شکل­گیری به توصیه­ها و راهنمائیهای بزرگان جهاد، عمل نمود و رافضیان(شیعیان) در ایران را در امان نگه داشت، با اینکه در آن زمان می توانست ایران را به حمامی از خون تبدیل کند و در همه این سالها انگ عمالت برای ایران را به دلیل عدم انجام هر گونه عملیاتی در خاک آن کشور را تحمل نمود و جهت حفظ مصالح و خطوط تدارکاتی القاعده و به سفارش آن، رافضیان را به حال خود رها کرد تا در امنیت و آسایش زندگی کنند.”

این افشاگریهای سخنگوی داعش اگر چه نشان از اختلاف میان القاعده و داعش دارد اما از طرف دیگر داعش با این سخنان، می خواهد تا هجوم خود به نیروهای مخالف اسد را توجیه کند چرا که در ماههای گذشته، داعش به علت هجوم به مخالفان اسد هدف شدیدترین انتقادها قرار گرفته بود و متهم شد که به وسیله­ی ایران به وجود آمده تا میان مخالفان اسد تفرقه و فتنه ایجاد نماید و همچنین با انجام اعمال غیرانسانی، دولتهای غربی را از ترس سیطره این گروه بر آینده­ی سوریه مجبور به تغییر موضع خود در مورد حکومت بشار اسد نمایند کمااینکه تا حد زیادی این گروه به این مساله دامن زد و این تردیدها و ترس­ها را بوجود آورد.

البته تاسیس داعش در اپریل 2013، در حالی که انقلابیون سوری، دمشق را محاصره کرده بودند و درگیری آن با ارتش آزاد و تضعیف جبهه مخالف، گمانِ ایرانی بودن این گروه را تقویت می بخشد یا در بهترین حالت آن، ایران با نفوذ دادن برخی افراد القاعده که قبلا در ایران به سر می بردند به داخل سوریه آن را تاسیس کرده بود، همان طور که در سال 2004 با فرستادن “ابومصعب الزرقاوی” از اعضای القاعده که در اصفهان به سر می بُرد، به داخل عراق و تاسیس گروه “جماعة التوحید و الجهاد” که هدف آن ضربه زدن به وحدت مردم عراق و ترویج جنگ های فرقه ای بود، توانست حمامی از خون در عراق راه بیندازد و در پناه این فتنه، تمام وطن دوستان و مخالفان تفکر صفوی خود را تصفیه کند.

فرار مشکوک بیش از 500 نفر از اعضای القاعده از زندان های عراق کمی قبل از اعلام تاسیس داعش، این حدس را تقویت می کند که این گروه به دستور ایران بوسیله­ی حکومت ایرانیِ المالکی در عراق، آزاد شدند تا بتوانند پایه گذار گروه داعش در سوریه شوند تا از یک طرف جبهه مخالفان اسد را تضعیف نمایند و از طرف دیگر دولتهای غربی و عربی را از ترس چیرگی القاعده بر آینده­ی سوریه، مجبور به تجدید نظر در مواضع خود نسبت به انقلاب ملت سوری بکند. محمد السرمینی از اعضای ائتلاف سوریه در این باره اظهار می کند که نظام­های ایرانی و سوری، در القاعده نفوذ دارند و فعالیت های این گروه را بر اساس مصالح خود و بر ضد انقلاب ملت سوریه هدایت می کنند تا این تصویر غلط را به جهانیان منعکس کند که القاعده، نظام جایگزین اسد در سوریه خواهد بود.

زمانی که وزارت خزانه­داری آمریکا، ایران را به علت دخالت در سوریه از طریق القاعده و نماینده آن “یاسین السوری”، تحریم نمود شاید این باورِ هدایتِ القاعده توسط ایران در ابتدا از سوی افکار عمومی عربی بسیار سخت بود همانند اینکه دولتهای غربی را متهم به همکاری با کمونیسم بدانیم اما پس از ظهور شواهد و مدارک زیاد و در نهایت اعتراف “العدنانی” به آن بر همگان روشن ساخت که نظام ایران، نظامی است با اعتقادِ “هدف، ابزار را توجیه می کند” و برای رسیدن به هدف خود که همان گسترش نظام فارسی – شیعی در منطقه است از هر وسیله­ای ولو مخالف با اصول ایدئولوژیک خود بهره می جوید.

ایران با به خدمت گرفتن داعش، ضربه سختی بر وحدت انقلابیون سوری وارد ساخت و آنچنان داعش را با انواع سلاح و اموال تجهیز نموده که تعجب همگان را برانگیخته که چگونه گروهی گمنام یکدفعه ظهور می کند و بدون هر گونه پشتیبانی آنگونه که ادعا می کند به اینچنین قدرتی می رسد. داعش با جنگیدن بر ضد ارتش آزاد سوریه، جنگ را به نمایندگی از ایران و بشار اسد بر ضد مخالفان سوری به پیش می راند و به جای اینکه حملات خود را متوجه حزب الله در سوریه کند، مسئولان ارتش آزاد را هدف قرار می دهد.

راهی باقی نمی ماند مگر اینکه گروههای عرب پشتیبانی کننده از القاعده با یقین به این که این گروه توسط ایران هدایت می شود و بیش از همه چیز بر ضد منافع عربی گام بر می دارد، از حمایت خود از آن دست کشیده و ریشه­ی القاعده­ها و داعش­ها را بخشکانند.

العدنانی صحبت خود را با این جمله به پایان می رساند که” تاریخ نشان می دهد که ایران دین بزرگی بر گردن القاعده دارد”. آیا معنی این جمله جز این نیست که ایران به شکل اساسی در یاری رسانی به القاعده و شبکه­های مرتبط به آن همانند داعش به شکل مستمر نقش دارد. ظهور این ویدئو که شهادت یکی از افراد عالیرتبه داعش در مورد رابطه­ی ایران با القاعده را آشکار می سازد خود می تواند مصداق ضرب المثل فارسی “دستِ پیش گرفتن که پس نیفتن” می باشد و داعش قصد دارد قبل از اینکه تاریخ، مستنداتِ تاسیسش بوسیله­ی ایران را رو کند، خود پیشدستی نموده و تمام تقصیر را بر گردن جبهه­ی مادر یعنی القاعده بیندازد و خود را از این مساله مبرا سازد. اگر چه که، ظهور این ویدئو نه تنها داعش را تبرئه نمی کند بلکه بیش از پیش نقش ایران در تقویت القاعده به طور عام و داعش به طور خاص را روشن می سازد.

 

قیس التمیمی

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

اشتراک گذارى !