Kateb

رابطه ایران با مصر ِسیسی و سناریوهای محتمل

مصر و جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه گذشته یک رابطه واگرایی نسبتا ثابت و تا حدی افزاینده در طول زمان را تجربه کرده­اند، از عوامل اساسی واگرایی رابطه ایران و مصر در طول این سالها می توان به عوامل زیر اشاره نمود:

  1. امضاء پیمان کمپ دیوید از سوی مصر
  2. حمایت ایران از حرکتهای تروریستی در مصر
  3. حمایت مصر از عراق در جنگ ایران- عراق

بر اساس عوامل سه گانه فوق و برخی پارادایم های اساسی منازعه آمیز دیگر همانند نقش و قدرت موثر و همچنین رقابتی مصر و ایران در منطقه و نقش مذهب و تاثیر ایدئولوژیهای قومیتی، رابطه ایران و مصر بیشتر یک رابطه منازعه جویانه به جای یک رابطه همکاری جویانه بوده است. 

بعد از انقلابهای عربی، منطقه آبستن تغییری جدید گشت و نقشه ائتلاف­های سیاسی روبه دگرگونی نهاد لذا ایران و مصر در چارچوب این حوادث و تغییرات، با روی کارآمدن محمد مرسی حداقل از نقطه نظر ایدئولوژی اسلام سیاسی به همدیگر نزدیک گشتند و بدین منظور روسای جمهور دو کشور بعد از سه دهه سفرهایی را به کشورهای یکدیگر انجام دادند اگر چه اختلاف اساسی دیگر همانند مساله سوریه و همچنین اتهام مرسی به افراطی گری بر ضد شیعه از سوی ایران، هیچگاه اجازه نداد که دو کشور روابط دیپلماتیک عادی خود را از سر گیرند.

 

ایران؛ محروم از یافتن متحدی در مصر

از آغاز درگیری ها میان مردم مصر و حکومت حسنی مبارک، ایران از سیر این حوادث خشنود بود و خامنه ای، مبارک را خائن به ملت مصر برشمرد و انقلاب مصر و تونس را بیداری اسلامی معرفی نمود با این هدف که بتواند دولت جدید را به سوی خود متمایل نماید و از یک رقیب قدرتمند و دیرینه بنام مصر خلاصی یابد. ایران همچنین از شخصیت های انقلابی مصر در تهران دعوت نمود و تحت ریاست علی اکبر ولایتی مشاور خامنه ای، کنفرانسی تحت عنوان بیداری اسلامی را برگزار نمود. ایران که هدف تئوریزه نمودن حرکت ملت مصر را داشت و از برکناری مبارک خرسند بود، اما این خرسندی دیری نپائید و در نهایت برکناری مرسی منجر به برقراری روابط میان ایران و مصر نینجامید.

با شروع مجدد اعتراضات بر علیه محمد مرسی، ایران از اینکه مواضع مرسی در قبال سوریه را با مواضع خود در تضاد می دید، این اعتراضات را به عنوان اعتراض مردم به سیاستهای مرسی در قبال سوریه معرفی نمود و تا حدودی از این اعتراضات استقبال کرد شاید که این اعتراضات و محصول برآمده از آنها بتواند قفل روابط تهران- قاهره را بگشاید. پس از سقوط مرسی، ایران تلاش نمود تا وضعیت پیش آمده را در قالب به زیر سئوال بردن سیاستها و مواضع مرسی در مورد سوریه و اسرائیل طراحی نماید.

اما با همه این تقلاهای ایران برای یافتن متحدی در میان بازیگران سیاست مصر، پس از سقوط مرسی و در زمان حکومت عدلی منصور نیز ایران نه تنها جای پایی برای خود پیدا نکرد بلکه دادگاه مصر، محمد مرسی را به در اختیار قرار دادن اطلاعات امنیتی مصر به سپاه پاسداران متهم نمود اتهامی که چه درست باشد و چه نادرست، نشان می دهد که ایران همچنان از یافتن متحدی برای خود در مصر ناکام است و حداقل در کوتاه مدت نشانه ای از این امر مشاهده نمی شود.

 

سیسی و افق های تاریک روابط ایران و مصر

با وجود پرونده های اختلافی فراوان که روابط دو کشور مصر و ایران را در حالت تنش و رقابت محصور کرده است اما تهران در حالت تعارض منافع و ایدئولوژی، دائما با ترجیح منافع بر ایدئولوژیها می تواند در روابط خود بسیار انعطاف پذیر باشد تا هر طوری که شده پای خود را جهت نفوذ در مصر باز کند. ایران با همان منطق پراگماتیسم مشهور خود، حداقلی از مناسبات تجاری و فرهنگی را با مصر حفظ کرده تا بتواند در صورتی که روابطش با مصر به حالت طبیعی برگردد از آنها به نفع خود بهره بگیرد.

بر اساس سیاست منفعت گرای ایرانیها، تهران به دنبال بازسازی روابط خود با مصر جهت کسب منافع زیر می باشد:

 

  1. شکستن محاصره جهانی بر علیه خود:

 ایران به واسطه بلندپروازی خود در پرونده هسته ای و همچنین سیاستهای مداخله جویانه خود در سوریه و عراق و لبنان در حالتی از انزوای سیاسی از جانب جامعه بین المللی به سر می برد که ایرانیها سعی نمودند با ایجاد ارتباط با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتینی و همچنین سود بردن از اوضاع نابسامان سوریه و عراق و لبنان این انزوا را بشکنند و از این شرایط به نفع خود بهره جویند که این سیاستها نه تنها سودی بر آنها نداشته بلکه تمام افکار عمومی عرب و مسلمان را بر ضد خود تبدیل نمودند. لذا ایران به دنبال ایجاد ارتباط با پرجمعیت ترین کشور عربی می باشد تا بتواند حداقل، حصار عربی بر علیه خود را بشکند و وجهه از دست رفته خود در میان افکار عمومی عربی را ترمیم سازد.

در صورت تحقق ارتباط بین ایران و مصر، با توجه به جایگاه ویژه مصر در منطقه، ایران می تواند از مزایای زیادی بهره ببرد. به خاطر اینکه مصر نقش تاثیرگذاری را در روابط و مناسبات عربی ایفاء می نماید و در بسیاری از اتئلافهای منطقه ای و جهانی نقش دارد و در شبکه وسیعی از منافع سیاسی و اقتصادی دخیل است که این باعث می شود که ایران با بهره گیری از این موقعیت، سیاست واشنطتن برای به انزواء کشیدن خود را با شکست مواجه سازد و با ترمیم وجه خود در میان ملت های عرب، افکار عمومی عربی را به سوی آمریکا متوجه سازد.

 

  1. منافع اقتصادی:

اگر چه ایران و مصر روابط خود در را یک سطحی حفظ نمودند اما مبادلات تجاری بین آنها از رقم 100 میلیون دلار تجاوز نکرد. لذا ایران با داشتن یک اقتصاد ورشکسته به شدت نیاز به بازار وسیع مصر دارد به همین خاطر احمدی نژاد در سفر خود به مصر عنوان نمود که : “مصر برای ما بسیار ارزشمند است و ایران با تمام توان به سرمایه گذاری در مصر می پردازد.”

 

  1. منافع فرهنگی:

مصر پایگاه مهمی در جهان اسلام دارد و ایران همواره به دنبال نفوذ در آن بوده است. زمانی که احمدی نژاد به مصر سفر نمود یکی از درخواست های خود را تبادل طلاب دینی بین دو کشور مطرح نمود که طرح این درخواست در ابتدای شروع یک رابطه بسیار مهم و پیچیده با کشوری همانند مصر، خود بیانگر اهمیت فوق العاده این مساله برای ایران است. ایران در تمام کشورهای عربی در ابتدا با هدف های فرهنگی و دینی نفوذ کرد و سپس گروههای تندرویی همانند حزب الله و الحوثی را بوسیله همان طلاب خود تاسیس نمود. لذا نفوذ مذهبی در مصر از سوی ایران از برنامه ها و اولویت های مهم تهران در رابطه خود با قاهره به حساب می آید.

 

  1. منافع استراتژیک سیاسی:

ایران به خوبی می داند که تشکیل ائتلاف مصری- سعودی- اماراتی که اخیرا از آن صحبت شده است با شکست ایران در سوریه و انضمام سوریه جدید به این ائتلاف، می تواند به نفوذ ایران در منطقه خاتمه دهد. از این جهت سعی ایران برای ایجاد ارتباط با مصر، به منظور جلوگیری از تشکیل این ائتلاف یا حداقل تضعیف آن می باشد. این مساله آنچنان برای ایران از نقطه نظر سیاسی و استراتژیک مهم و حیاتی است که در صورتی که موفق به ایجاد رابطه نگردد از راههای دیگر سعی در ضربه زدن به ائتلاف مذکور را خواهد داشت. برخی از این کارها را در زمان حسنی مبارک نیز به انجام رسانده بود زمانی که از طریق نصراله مردم مصر را به مقابله با اسرائیل دعوت نمود تا از این طریق مصر را مشغول یک جنگ فرسایشی گرداند و جایگاه آن را در منطقه تضعیف نماید و خود بتواند به عنوان کشور بلامنازع در منطقه حکمرانی کند. همچنین تشکیل گروههای تروریستی و ارسال سلاح برای آنها از دیگر اقدامات ایران برای تضعیف نقش مصر خواهد بود همانطور که چندی پیش یک گروه 50 نفره در مصر کشف گردید که از سوی یک شخص لبنانی نزدیک به حسن نصرالله هدایت می شد که هدف آن انجام اقدامات تخریبی در مصر بود.

 

نتیجه گیری:

روابط بین ایران و مصر در اثر تنش چندین ساله، دارای نوع خاصی از پیچیدگی می باشد. همچنین ترکیب سیاسی مصر به گونه ای است که ایران را دچار سردرگمی کرده است. نزدیکی قاهره و ریاض و صحبت از تشکیل ائتلاف مصری-سعودی- اماراتی ایران را وارد مرحله بسیار حساس منطقه ای کرده است. همچنین صحبت اخیر عبدالفتاح سیسی مبنی بر اینکه “روابط ایران و مصر از امنیت کشورهای خلیج عربی می گذرد” با توجه به دخالت آشکار ایران در بحرین و همچنین دخالتش در دیگر کشورهای خلیجی، موضوع رابطه مصر با ایران را در هاله ای از ابهام قرار داد. بر این اساس سه سناریو برای رابطه ایران با مصر در زمان ریاست جمهوری سیسی قابل پیش بینی است:

سناریوی اول: بازگشت به نقطه صفر و ادامه روابط بر اساس همان تنش و منازعه پیشین.

سناریوی دوم: این سناریو بستگی به اقداماتی دارد که هر یک از طرفین در طول این مدت با هدف نزدیکی به یکدیگر انجام می دهند همچنین پارامترهای دیگری همانند عقب نشینی ایران از سوریه و توقف کمک های مادی و معنوی ایران به اراذل و اوباش در بحرین در این سناریو تاثیر دارند. البته این یک سناریوی کاملا خوش بینانه است که بر اساس تغییر اساسی در سیاست توسعه طلبی ایران استوار است و بسیار بعید به نظر می رسد.

سناریوی سوم: بر اساس نیاز اقتصادی طرفین به بازارهای یکدیگر، ممکن است روابط در حد روابط اقتصادی باقی بماند و بر اساس نیاز و اهمیت هر یک برای دیگری این روابط اقتصادی می تواند افزایش یابد.

البته در صورت حدوث هر یک از سناریوهای فوق الذکر، این دو کشور با توجه به جایگاه ویژه خود در مناسبات سیاسی منطقه ای، از سیاست رقابتی آنها در منطقه کاسته نخواهد شد.  

 

قیس التمیمی

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

مطالب مرتبط: ايران و عربمصر

اشتراک گذارى !