ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران نوشته پیشین خود را پس گرفت و آنرا لغزش قلم نامید(1)؛ چگونه لغزشی؟
شاید او لغزش قلمش را با این “اطلاعیه” تازه “ملی” كرده و آنرا بزعم خود اینگونه رسمیتر و ادیبانهتر قلمی كرده است.
او می نویسد:
“همانطور که در بند یکم از مادهی پنجم اساسنامهی جبهه ملی ایران آمده است، شرط عضویت در جبهه ملی «تابعیت کشور ایران» است و متعاقب آن اضافه می كند؛
“با اینحال پایبندی و احترام نسبت به عناصر تشکیلدهندهی ملیت برای هر فرد ملیگرایی، محترم شمردن تشیّع را ایجاب مینماید.” (همان اطلاعیه )پس نتیجتا پایبندی و احترام به “عناصر” تشكیل دهنده این هویت و ملیت كه مهمترینش یا یكی از ستونهای عمده آن مذهب شیعه است، واجب است یا ایجاب می كند (از همان ریشه) و در ادامه این رهبر یا سرور از اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز مایه گذاشته و برای ماله كشی مرتكب جعل تازهای نیز می شود. او در این نوشته تازه خود می نویسد اعلامیه جهانی یا منشورحقوق بشر(2) به “همهی باورهای” جهانیان احترام میگذارد اما نمی گوید در كدام تبصره و ماده آن.
احترام و مذهب در جایی آمده است كه از تبعیض نكردن بر اساس مدهب، دین -باور، رنگ و جنس تاكید دارد كه اتفاقا این احترام برای نشان دادن همه یكسانی و همه جهان بطور یكسان انسان و با هرتمایزی در مقابل قانون مساویست، یعنی انسان، فارغ از دین و باور یا هر تمایز و هویت دیگری!
از آنجاییكه پیشتر احترام را با پایبندی آورده است احتمالا در سطر بعد نیز همان مفهوم از احترام را باید بذهن متبادر كند. البته در اینجا منظور نویسنده از “باور”، باور شخصی وی كه شیعه اثناعشریست و این همان “باور الهی”ست كه بر اساس آن و شریعت موجود آن هرساله، هزاران مورد از نقض حقوق بشر در كارنامه ایرانیت اسلامی ثبت و تلنبار می شود. نظام شیعه مدار ایران و مدار هویت ملیش روزانه مرتكب سركوب این منشور و محتوای انسانی آن می شوند كه قاطبه آنها ناشی از اجرای همان شریعت و توضیح المسایلهای آیت اللههای عظمی شیعهای است كه باور ایشان و مبانی آن است. همانی كه دست و پا می برد و كردن میزند یا به طناب میاویزد. همان دستورات و قوانینی كه بر اساس شریعت پایهگذاری و پراتیك ان نیز مشهود است. همان دستوراتی كه زنان را به حجاب اجبار كرده و همجنسگرایی را محكوم به مرگ می داند. همان باوری كه زندگی جوانان را به زیرزمینها و دخمهها برده است. همانی كه سانسور و فیلترینگش در جهان اول است. همانی كه زبان بیش از نصفی از ایران را بریده است، همانی كه ترور و وحشت و سركوب مردم را به سوریه و عراق كشانده است و همانی كه اجازه یك مسجد به بیش از یك میلیون جمعیت سنی تهران نمی دهد. همان باورها كه زن را در خانه با ٣ هوو و چند صیغه هنوز از سلك ناموس، مال و اموال مرد میداند. و…
هرگونه تاییدیه از قوانین و اسناد انسانی برای سركوب كردن حقوق بشر از دین سیاسی و “ملی” واقعیت نداشته و جعل مشهود محسوب می شود.
منشور جهانی ملل متحد را همسنگ كردن به باور ناقض و كهنهای كه خشونت و نابرابری منشور آن است، به باوری كه نژاد آریایی را برتر از ترك و عرب و دیگری می داند، حق حیات و حق دیگری را برسمیت نمی شناسد، هنوز زن را نصف مرد می داند، بهایی را قابل مرگ و نابودی، انواع سركوب و تنبیه وحشیانه را رسمیت و شرعیت داده بهچوچه نمی تواند قابل مقایسه باشد، سهل است قابل “پایبندی”. اگر هم باشد این پایبندی را منشور ملل متحد تایید نمی كند بر عكس منشور نهیب هشدار به كسانی می زند كه بر اساس دین، جنس، رنگ و نژاد تفاخر می فروشند و برای خود امتیاز قایل شدهاند؛ این كار جرم است!
این حقوق در تضاد كامل با بسیاری از باورهای تبعیضگرانه و نا عادلانه این باور و هر باور نژادپرستانه و امتیاز گرا یا سلطهگر است. این اعلامیه برخلاف “باور” این رهبر ملی یكی از بزرگترین سندهای نوین در جهان ماست و با وجود انتقادات بجا به آن با گذشتن ٦-٧ دهه از عمر آن بشكل كلی درست و برای برگرداندن حقوق ضایع شده انسانهای تدوین شده كه باورها و مذاهب قدیمی سبب ایجاد ئنها شده بهمین دلیل نیز صلاحیت و توانایی انجام یا اجرای این حقوق را ندارند. قوانین و قراردادهای انسانی بر اساس فكر و باور شكل گرفته و بعضی از باورها مانند باور تبعیض آمیز فاشیستها و دیگر ناسیونالیستهای سلطهگر هیچ جایی محترم نبوده و نیستند، بلكه مجرم و محكوم نیز هستند:
تكریم “ادیان الهی” این نیز جعل دیگری از متن منشور ملل متحد است. زیرا این اعلامیه هرجا از ادیان اسم آورده است همانطور كه آمد به نهی كردن تبعیض مذهبی كه یك اصل اساسی برای هر “باوری”ست و به آزادی ادیان به طور عام(نه نوع الهی و یا نوع شیطانی آن) ناظر است. جدا بودن باورها در سرنوشت افراد در پیشگاه قانون و عدالت تاكید مكرر این منشور است؛ این به معنای فسخ دخالت و فضیلت بخاطر شریعت و دخالت آن در امور عمومی و همگانی از جمله عدلیه، قضاوت و سیاست و كیاست برای امتیاز گرفتن است…
تكریم كردن رهبران و سروران، تحریم بندگان و شهروندان درجه دوم غیرشیعه است
نویسنده: رحمان
__________________
پاورقی:
- از دیوار فیس بوك ادیب برومند.
https://www.facebook.com/AdibBoroumand/posts/10152618883166715
“بههرحال همانگونه که پیشتر گفته شده، جبهه ملی ایران بر اساس اعلامیهی جهانی حقوق بشر به همهی باورهای جهانیان احترام میگذارد و بهویژه مراتب تکریم و حرمت را نسبت به ادیان الهی به جا میآورد؛ و بنابر اصل سوم از اصول عقاید و هدفهای جبهه ملی ایران «برای حفظ احترام دین مبین اسلام و همچنین فراهم شدن امکان بهرهگیری از تمامی توان ملی و مردمی جامعه ایران بر اصل جدایی دین از حکومت تأکید میکند.»
- منشور جهانی ملل متحد.
http://www.dadkhahi.net/law/hoghoogh/h_beynolmelal/Manshoor_Melal_Motahed.htm