russia_iran

چارچوب روابط ایران – روسیه و تاثیر آن بر امنیت ملی عربی (1)

مقدمه:

روابط ایران – روسیه شاهد تحولاتی در جهت تقویتِ الگوی همگرایی بین آنها بود بطوریکه تعدادی از ناظران سیاسی، روابط آنها را اتحاد استراتژیک توصیف نمودند. در حالی که در واقع، سطح این روابط از درجه ی اتحاد استراتژیک و یا حتی همکاری استراتژیک عبور نکرده و می توان آنرا یک هم سویی استراتژیک اما مصلحتی به حساب آورد که نتیجه ی سه بعدِ شرایط داخلی هر دو کشور از یک طرف و هم سویی با متغیرهای منطقه ای اطراف آنها از طرف دیگر و فضای لازم برای مانور سیاسی آنها در عرصه بین المللی به عنوان بعد سوم می باشد.

روابط دوستانه بین دو کشور که با گذشت زمان در حال افزایش است، نتیجه دهه گذشته و تلاشهای عدیده برای توسعه آنها پس از پایان جنگ سرد به شمار می آید. با این حال گذشته آن روابط دارای الگویی کاملا متفاوت از الگوی فعلی و متضاد با آن در تمام جهات است و این مساله مانع از رشد روابط آنها به سوی یک اتحاد استراتژیک بلند مدت در آینده خواهد شد.

بطوریکه روسیه در حافظه تاریخی فارسی بعنوان نیروی اشغالگر به حساب می آید، که در طول چهار قرن، بعنوان دولت غالب بر کشورهای اطراف به شمار می رفت و برای مدت طولانی در داخل سرزمینی که امروزه به ایران معروف گشته، نفوذ پیدا کرده بود. به خصوص در دوره بین سال های 1800-1946 و تا پایان جنگ جهانی دوم، که بخش هایی از آن سرزمین یا توسط روسیه اشغال شده و یا اشغال آن بوسیله روسیه، تسهیل گشته بود.

در مقابل، الگوی رفتاری میان دو کشور در طول دوره جنگ سرد، در نتیجه تضادهای ایدئولوژیک به غیر از اختلافات تاریخی فی مابین، مسیر خصمانه ای درپیش گرفت. هنگامی که روسیه (اتحاد جماهیر شوروی)، مرجع اول سیستم کمونیسم در جهان بود، ایران بین سیستم وابستگی مطلق به سرمایه داری غربی به رهبری ایالات متحده آمریکا (پلیس آمریکا در منطقه خلیج عرب) و سیستم حکومت مذهبی متضاد با دیدگاه بی خدایی اتحاد جماهیر شوروی، در حال تغییر بود و شوروی را “شیطان دوم” بعد از  ایالات متحده “شیطان اول” به حساب می آورد.

منظور این است که تاریخ دور و نزدیک دو کشور، اجازه عبور سریع اختلافات مذکور را جهت رسیدن به سطح اتحاد استراتژیک بر اساس الگوی اتحادهای غربی نمی دهد و این مهم، نیاز به تغییرات ساختاری عمده در اندیشه سیاسی- اجتماعی و نیز در الگوی برداشت های عملی منافع ملی دارد.

این مطالعه به بررسی تاریخ روابط روسیه-ایران پس از جنگ سرد و عوامل همگرایی و نا هنجاری ایجاد شده بین آنها و ابعاد منطقه ای و بین المللی آن و تأثیر آن بر امنیت خلیج عربی به طور خاص و جهان عرب به طور عام می پردازد. این مقصود، طی دو بخش متوالی شامل موضوعات زیر ارائه می گردد:

 

بخش اول:

  • تحولات روابط روسیه و ایران پس پایان از جنگ سرد
  • نقش مسائل منطقه ای در ترویج همگرایی
  • عوامل دفع و جذب در پرونده هسته ای ایران

 

بخش دوم:

  • منافع اقتصادی و همکاری های نظامی
  • عوامل آشفتگی و قطبی شدن سیاسی
  • تاثیر انقلاب های بهار عربی بر الگوی روابط فی مابین
  • تاثیر روابط ایران – روسیه بر امنیت ملی عربی

 

اول: تحولات روابط ایران – روسیه بعد از پایان جنگ سرد:

در طول دوره بعد از پایان جنگ سرد و در نتیجه متغیرهای جغرافیایی سیاسی بین المللی و منطقه ای، دو کشور به دنبال توسعه یک الگوی همگرایی در روابط بین خود از طریق بازدیدهای رسمی رده بالا و امضای برخی توافقنامه های همکاری دو جانبه در عرصه های مختلف اما بدون ایجاد یک الگوی شتاب در تحول روابط فی مابین برآمدند.

بطوریکه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جهت گیری های حاکمان ایدئولوژیک و سیاسی روس تاثیر زیادی گذاشت و آنها تحت رهبری یلتسین، گشایش روابط به سوی غرب و به خصوص ایالات متحده را در سایه فروپاشی بزرگ اقتصادی که همراه با لحظه سقوط و تفکیک جغرافیایی کشور که روس ها را از بسیاری از منابع اصلی دولت محروم ساخت، بررسی کردند. فروپاشی روسیه، بهره وری سیاسی آن را به پایین ترین سطح خود رساند که در روابطِ روسیه با کشورهای دیگر و از جمله ایران تاثیر گذاشت. یعنی  گرایش روسیه به غرب در سراسر دهه نود از قرن گذشته، روابط بین المللی روسیه را تحت تاثیر قرار داده بود.

با این حال بدست گرفتن قدرت توسط پوتین در سال 2000، تغییرات عمده ای در الگوی تفکر استراتژیک روسیه، به منظور بازسازی کشور و کسب مناطق استراتژیک جهت مناوره های سیاسی با هدف بازیابی ساختار قدرتمند روسیه در سایه میراث قدرت به جا مانده از شوروی، ایجاد کرد.

 در ضمنِ آن، به ارزیابی مجدد منطقه ژئواستراتژیک اطراف روسیه و روابطش با کشورهای همسایه و در راس آنها ایران، اقدام کرد. این ارزیابی در سایه متغیرهایِ منطقه ایِ شکل گرفته از عوامل همگرایی واقعی، به خصوص با اقدام ایالات متحده به اشغالِ افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، صورت گرفت. نزدیکی جغرافیایی آمریکا به روسیه و ایران، چالش امنیتی استراتژیکی را برای آنها بوجود آورد. علاوه بر آن، نفوذ  آمریکا و اروپا در شرق اروپا و آسیای مرکزی نیز از جمله تضاد منافع مشترک این دو کشور با آمریکا و غرب می باشد.

بطوریکه تمایل زیاد روسیه به بازگشت به خاورمیانه و تقویت جایگاه خود در آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، دولت روسیه را به ارزیابی مجدد نقش ایران واداشت. ایران دارای موقعیت ژئواستراتژیک منحصربفردی است که به آن اجازه می دهد تا نفوذ مستقیم خود در مناطق دریای خزر و آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه را اعمال کند. همچنین دارای توانایی دسترسی مستقیم به خلیج عربی می باشد. علاوه بر آن، اهمیت ایران در استمرار ارتباطش با کشورهای موجود در تمام مناطق بحرانی در خاورمیانه و خاور نزدیک، و روابط محکمش با چندین کشور اسلامی، روبه افزایش گرائید. به همین خاطر، روسیه نه تنها علاقه مند به حفظ روابط خود با ایران می باشد بلکه در صدد توسعه نفوذ خود در آن نیز برآمده است.(1)

از سوی دیگر، ایران در تقویت روابط خود با روسیه، یک راه نجاتی برای وارد شدن به سیاست های بین المللی می بیند که از طریقِ آن، از یک سو انزوای تحمیلی بر خود را می شکند و از سوی دیگر، به ایجاد روابط منطقه ای – بین المللی برای حمایت از خود در مقابل سیستمی جهانی که توسط ایالات متحده اداره می شود، می پردازد. شاید تغییر بزرگ در شکل نظام بین المللی، ماورای گشایشِ ایران نسبت به “شیطان دوم” به جای دنباله روی از “شیطان اول” همانطور که برای بسیاری از کشورهای سوسیالیستی اتفاق افتاده بود،صورت گرفته باشد.

علاوه بر تمایل آن زمان ایران در استفاده از سقوط اقتصادی روسیه و تلاش برای خرید سلاح روسی عرضه شده در بازار بین المللی و استفاده از منابع اقتصادی خود برای جذب سیاستمداران روسیه به ویژه در پرونده هسته ای، می توان به هدف ایران در بهره مندی از استخدام حق وتوی روسیه در حمایت از جهت گیری های منطقه ایش نیز اشاره کرد.

 

دوم – نقش مسائل منطقه ای در ترویج همگرایی:

منطقه جغرافیایی مشترک دو کشور، و ضعیف شدن منافع مشترک در آن منطقه و هم سویی برخی نگرشهای آنها در مورد آن، باعث شده است که مسائل منطقه ای به عاملی برای افزایش روابط مشترک میان دو کشور، به ویژه پس از به قدرت رسیدن پوتین، تبدیل شوند.

اگر چه سیاست ایران از ابتدای انقلاب خمینی نسبت به محیط عربی پیرامون خود، سیاست “صدور انقلاب” و خلق یک جهان شیعی پیرامون خود و ایجاد شکاف در جوامع عربی، از طریق تبلیغ تشیع به منظور گسترش نفوذ اجتماعی خود در آن جوامع بوده است اما همان رفتار را نسبت به محیط غیرعرب پیرامون خود، به ویژه در مورد منطقه پیرامون روسیه، بکار نگرفته است. سیاست صدور انقلاب و تشییع گری اجتماعی تنها منطقه عربی اسلامی را هدف قرار داده است، در حالی که در مناطق دیگر بر اساس منفعت طلبی، بدون هر گونه برخورد با نیروهای دیگر در آسیای مرکزی و منطقه دریای خزر به تقویت وجود خود اقدام نموده است.

به عنوان مثال، ایران و روسیه، افغانستان را بعنوان مانع امنیتی در برابر هجوم غیر مستقیمِ غرب یافتند. در مورد آسیای مرکزی، قفقاز و بالکان، ایران و روسیه هر کدام در آن، منافعی با درجات مختلف ولی مرتبط با یکدیگر را مشاهده می کنند، بطوریکه آنها به نفوذ رو به رشد شرکت های نفتی ایالات متحده در قفقاز، سرمایه گذاری های بزرگ اروپا و ترکیه در آسیای مرکزی و همکاری های امنیتی سابق بین ترکیه و اسرائیل و فشار آن بر ایران را تهدیدکننده ی امنیت ملی خود می دانند. روسیه به دنبال به پیش انداختن یونان و قبرسی های یونانی بر ترک ها می باشد و ایران نیز روابط خوبی با یونان دارد. همچنین روسیه، در نزاع ارمنستان با آذربایجان بر سر منطقه “قره باغ”، از ارمنستان پشتیبانی می کند. ایران نیز بر ضرورت حمایت از روابط یونان و ارمنستان تاکید کرده است. علاوه بر موارد فوق، ایران و روسیه هر کدام به روش خاص خود با تلاش های آمریکا برای هدایت روابط بین المللی مخالفت می کنند و همچنین اروپای غربی را بعنوان یک رقیب خطرناک غیرقابل اعتماد به حساب می آورند.(2)

 در نگاهی ابتدایی به روابط منطقه ای ایران در حوزه غیر عربی، ابعاد منفعت طلبی های غیر ایدئولوژیک آن آشکار می شوند، در حالیکه در جهت گیری سیاست خارجی خود در منطقه شرق عربی و خلیج عربی، مواضع ایدئولوژیک چیرگی دارند. بطوریکه ایران بر ضد جمهوری آذربایجان با اکثریت شیعه در حمایت از ارمنستان و نیز برضد ترکیه ی مسلمان به نفع یونان و قبرس موضع گرفته است. این مواضع، بُعد پراگماتیسم و واقعی ایران در روابطش را آشکار می سازد و این همان چیزی است که روسیه را نسبت به ماهیت رویکرد ایران به پیرامون جغرافیایی خودش مطمئن ساخته است.

ایران، پس از پایان جنگ بین روسیه و گرجستان در سال 2008، سیاست عمل گرایانه ای را در برخورد با موضوع جمهوری آذربایجان و ارمنستان در مورد مسئله “قره باغ و ناغورونو” اتخاذ کرد. سفر به کشورش را تسهیل کرد و روابط دو جانبه با کشورهای قفقاز را توسعه داد و با وجود بالا گرفتن اختلاف میان ایران و آذربایجان، اما این مساله، برای حزب روسی آذربایجان مشکلی ایجاد نکرد. نکته دیگر شایان ذکر همانا ترس از حمایت و پشتیبانی ایران از مسلمانان روس است، اما روسیه از این موضوع آگاه است که ایران از گروه های سنی سلفی حمایت نمی کند لذا روسیه برای حفظ یک همکاری معین با ایران در این منطقه بدون تاثیرپذیری از مسائل زیاد دیگر، تلاش می کند.(3)

ولی مطالعه عمیق نشان می دهد که بازگشت ایران به ترکیب دین و سیاست و امتناع آن از حمایت مسلمانان آسیای مرکزی و مسلمانان روسیه، نتیجه اختلاف ایدئولوژیک بین مذهب شیعه اش با مذهب سنی رایج در آن کشورهاست که به آن به عنوان یک رقیب ایدئولوژیکی و سیاسی نگاه می کند.

ایران با ریاستش بر سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) در طول سال های جنگ دوم چچن بین سالهای 1999-2000، نقش مهمی ایفا کرده است. این موفقیت تا حد زیادی به تصویب قطعنامه ای برمی گردد که اقدامات مسکو در چچن را تایید می کند و نشان می دهد که هدف آن محقق ساختن صلح و ثبات بر اساس تلاش های ایران است. این تصمیم، در کاهش نگرش منفی برخی از کشورهای مسلمان به سیاست های مسکو کمک کرده است. ایران، از سیاست مسکو حمایت کرده است چرا که از آرمان های جدایی طلب در حال رشد در منطقه نگران بوده است. (4)

با این حال همه مسائل منطقه ای به همان درجه از توافق بین دو طرف نمی باشند بطوریکه برخی از آن مسائل، بدون  اینکه راه حل قطعی پیدا کنند، در حالت سازشِ موقت معلق مانده اند. از جمله این مسائل، موضوع مرزهای آبی مشترک در دریای خزر و توزیع منافع آن میان کشورهای هم مرز می باشد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر به تغییر نقشه سیاسی منطقه و ظهور تعدادی از کشورهای تازه استقلال یافته گردید و موضوع تقسیم دریا بار دیگر به میز مذاکرات بازگشت. با وجود مذاکراتی که حداقل بیست سال به طول انجامید، این کشورها نتوانستند به یک توافق رضایت بخش برای همه برسند و تنها به ایجاد پیمان های دوجانبه و سه جانبه ی تقسیم بخش شمالی دریا بین روسیه، قزاقستان و آذربایجان اکتفا کردند در حالی که هنوز بخش های جنوبی که شامل کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان می باشد، موضوع اختلاف باقی مانده است. روسیه به دنبال گسترش نفوذ خود در جغرافیایی است که تا همین اواخر بخشی از مرزهای طبیعی اش بود و به همین خاطر از مواضع آذربایجان و قزاقستان در اختلافشان با ایران پشتیبانی می کند.(5)

 

عوامل دفع و جذب در پرونده هسته ای ایران:

پرونده هسته ای ایران، برجسته ترین مساله در روابط دوجانبه بین روسیه و ایران می باشد. از دهه نود قرن گذشته به نوبه خود، به علت دیدگاه های متفاوت دو طرف نسبت به آن و تجمع عوامل مؤثر بر آن، عامل جذب و دفع در آن روابط بوده است. علیرغم اینکه روسیه، پروژه ی توسعه ظرفیت های هسته ای غیر نظامی ایران را بعهده دارد.

روابط روسیه با ایران به طور متناوب و نامنظم تغییر کرده است و ایالات متحده که از همکاری نظامی و فنی بین ایران و روسیه در زمینه انرژی هسته ای دلخور است، فشارهای زیادی بر مسکو وارد نموده است. روشن ترین مثال از این روند، یادداشت ” گور – چرنومردین ” در سال 1995 (که بعدها لغو شد) می باشد که در اثر آن، روسیه از ایفای تعهدات خود در زمینه همکاری نظامی و فن آوری با ایران دست کشید. این وضعیت در سال 1998 تکرار گردید، زمانی که روسیه تصمیم گرفت قرارداد ارائه تحقیقات رآکتوری به ایران را به اجرا درنیاورد. با وجود این مواضع روسیه، فشار از جانب واشنگتن بیشتر گشت و بر مجموعه ای از شرکت های روسی بخاطر همکاری با ایران تحریمهایی اعمال کرد. این تحریم ها بر مراکز تحقیقات علمی از جمله  مراکز هوایی ” Inor ” و ” Polius ” و دانشگاه مهندسی شیمیMendeleev  تاثیر گذاشت. به ناچار این اقدامات، سیاست روسیه در قبال ایران را تحت تاثیر قرار داد و باعث گشت سیاست مذکور حالت دوگانه و متناقضی به خود بگیرد.(6)

از زمان فعال شدن بحران برنامه هسته ای ایران در سال 2002، روسیه به دنبال تقویت نقش خود به عنوان یک واسطه بود تا به حل مسالمت آمیز این بحران کمک نماید. پس از تهدیدات آمریکا و اسرائیل در سال 2005 به حمله نظامی بر ضد ایران، مسکو، پیشنهاد غنی سازی اورانیوم ایران در خاک روسیه را تقدیم کرد که تهران آنرا رد کرد. بعد از آن روسیه از تحریم های شورای امنیت بر ضد ایران در سال های 2006، 2007، 2008 و2011 حمایت کرد که در روابط دو جانبه آنها تاثیر گذاشت و باعث کاهش سرعت مسکو برای تکمیل مراحل راکتور “بوشهر” برای بیش از هفت سال گردید. همچنین روسیه از عرضه سوخت هسته ای به ایران امتناع کرده و تا این لحظه درخواست ایران برای الحاق به سازمان “شانگهای” را معطل نموده است. همه این مسائل، امکان ایجاد یک ارتباطِ استراتژیک بین دو طرف را با معضل روبرو کرده است.(7)

حمایت روسیه برای اعمال تحریم بر ضد ایران، به عنوان تخطی از موضع حمایتی خود از ایران به حساب نمی آید بلکه در جهت موضع خود برای غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه به شمار می آید، پیشنهادی که ایران آنرا رد می کند. قابل ذکر است که روسیه در مارس 2007، با همکاری با چین، مانع از تصویب پیش نویس قطعنامه ای در شورای امنیت برای تشدید تحریم ها علیه ایران گردید. این قطعنامه به لیست افراد، شرکت ها و گروه هایی که دارایی های آنها مسدود می شد و یا کسانی که بر علیه ارتباط با آنها محدودیت اعمال می گشت همانند سپاه پاسداران انقلاب ایران و بانک دولتی سپه و نیز ممنوع الخروج کردن مقامات ایرانیِ دارای ارتباط با برنامه هسته ای، اشاره می کند. همچنین روسیه در تاریخ 16 دسامبر 2007 شروع به عرضه سوخت هسته ای برای نیروگاه ایرانی “بوشهر” نمود که در ژانویه سال 2008 با تحویل هشتمین و آخرین محموله به پایان رسید تا کل مقدار دریافت شده توسط ایران به 82 تن سوخت هسته ای روسی برسد.(8)

در حالی که مسکو مشغول بحث بر سر تحریم های جدید بود اما در مورد جنبه های کلیدی مربوط به موضوع هسته ای ایران، در مقابل آمریکا عقب نشینی نمود. در آن زمان، مذاکره با ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به منظور حذف “تحریم های مختل کننده” به منظور به حداقل رساندن تاثیر آنها بر مردم عادی و تکمیل ساخت نیروگاه هسته ای “بوشهر” دشوار بود . اما “روسیه از این قطعنامه حمایت نمود با این استدلال که آن اقدامی است با ضرر کمتر و به منظور تشویق ایران برای پاسخ دادن به نگرانی های جامعه بین المللی طراحی شده است.” در همان زمان روسیه اعلام نمود که در صورت مغایرت با منافع خود در دیگر امور، از ایران در عرصه بین المللی دفاع  نخواهد کرد. در 22 سپتامبر / اکتبر 2010، دیمیتری مدودف، رئیس جمهور سابق روسیه فرمانی در مورد “اقدامات لازم برای اطمینان از تطبیق قطعنامه شماره 1929 مورخ 9 ژوئن 2010 شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر کرد.”  این قطعنامه، همکاری های نظامی و فنی با ایران را متوقف ساخت. بنابراین، واردات سیستم های موشکی S-300به طور موقت، متوقف گشت. در همان زمان، مسکو بصورتی محکم با هر گونه افزایش مجدد تحریم های ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر ضد ایران مخالف بود.(9)

تلاشی که روسیه برای توقف و یا تصویب تحریم های اعمال شده بر ایران بر سر موضوع هسته ای انجام می دهد، در درجه اول برای حفظ منافع خاص خود در آن موضوع می باشد و به آرمان های ایران بستگی ندارد یعنی که ابعاد ائتلافی در این پرونده نقشی ندارند و تنها منافع هر کدام از آن دو کشور در آن تاثیرگذارند. در حالی که ایران به دنبال بهره برداری از طرف روسی برای کمک به ساخت برنامه هسته ای یکپارچه می باشد که بتواند با توسعه آن در آینده، به برنامه هسته ای نظامی دست یابد، روسیه به نوبه خود، کار بر روی ایجاد یک قدرت هسته ای نظامی دیگر در مرز جنوبی خود را نمی پسندد.

روسیه شاهد رشد هسته ای طی دهه های گذشته در محیط جغرافیایی پیرامون خود از قبیل چین، کره شمالی، هند و پاکستان بوده است و نمی خواهد قدرت دیگر را که میراث تاریخی غیرصلح آمیز از یک جهت و متناقض و ایدئولوژیک از سوی دیگر دارد را به آن قدرتها اضافه کند. بنابراین روسیه، به منظور حفظ و کنترل برنامه هسته ای از هر گونه انحراف به سمت نظامی گری، یک راه حل از طریق غنی سازی اورانیوم در خاک خود ارائه کرد.       

عوامل اقتصادی نیز نقشی در آن مساله بازی می کنند، موافقت روسیه با برخی از تحریم های اعمال شده توسط شورای امنیت در مورد ایران، باعث شد دولت احمدی نژاد به جستجوی شرکای جدیدی در زمینه هسته ای به ویژه در کره شمالی و چین بپردازد. این، به معنی از دست دادن بازده مالی بزرگی بود که روسیه خواهان کسب آنها از طریق توسعه قابلیت های هسته ای غیر نظامی ایران بوده است. پس موافقت روسیه با تحریم ها پیامی از جانب روسیه به منظور بازگرداندن کنترل خود بر موضوع هسته ای ایران در سطح بین المللی، امنیتی و اقتصادی به شمار می رود.   

سیاست روسیه در قبال تحریم ها باعث تحریک ایران و ایجاد بحران هایی در روابط فی مابین گشت که مواضع متشنج رئيس جمهور سابق ایران، احمدی نژاد باعث این افزایش این بحرانها گردید.

به طوریکه احمدی نژاد، دفاع رهبران روسیه از تحریم ها بر ضد ایران و عدم حمایت از قرارداد مبادله سوخت هسته ای را به شدت مورد انتقاد قرار داد. رئيس جمهور ایران افزود: “من این صحبت ها را می گویم تا رئيس جمهور روسیه آنها را بشنود، طوریکه نمی توان رفتار رئيس جمهور روسیه نسبت به مردم ایران را توجیه کرد و ایرانی ها نمی توانند درک کنند که این رفتار، نشان از دوستی و حُسن همجواری است و یا هدف چیز دیگری است. من اگررئيس جمهور روسیه بودم قبل از صحبت یا اتخاذ تصمیم در مورد همسایه متمدن و کهنی مانند ایران قدری صبر می کردم و فکر می نمودم. رئيس جمهور روسیه با افرادی همراه شد که سی سال با تمام وسایل بر ضد ایران اقدام کردند که باید در موضع خود تجدید نظر کند و موقعیت خود را اصلاح کند چرا که قرارداد تبادل اورانیوم بهترین فرصت است و اگر آنها می گویند که غرب ما را تحت فشار قرار داده، ما نیز تحت فشار بودیم  اما این به آن معنی نیست که به ضرر منافع روسیه و به نفع دیگران اقدام کنیم . امیدوارم که رهبران روس این مساله را درک کنند و آن مورد را اصلاح کنند تا ملت ایران آنها را  در کنار دشمنان تاریخی خود  قرار ندهد.”

یکی از مقامات ارشد روسیه ( مشاور سیاست خارجی رئيس جمهور روسیه ) درباره سخنان رئيس جمهور ایران اظهار نظر کرد و گفت: “که این سخنان، خُدعه ساده سیاسی به شمار می روند و هیچ کس نمی تواند از طریق فریب سیاسی ساده به قدرت برسد و  روسیه، افراط گرایی سیاسی  یا عدم شفافیت و یا روش های دور از انتظار مقامات رسمی ایران را نمی پذیرد.”(10)

 

منابع بخش اول:

  1. إيلينا دونييفا، “العلاقات السياسية الروسية-الإيرانية في العقد الأول من القرن الواحد والعشرين”، 13/2/2013: http://www.khayaralmoukawama.com/DETAILS.ASP?id=2775&param=NEWS
  2. محمد السعيد عبد المؤمن، “هل تنهار العلاقات الإيرانية-الروسية”، الأهرام الرقمي، 1/7/2010:

http://digital.ahram.org.eg/articles.aspx?Serial=291149&eid=929

  1. فرح الزمان أبو شعير، “العلاقات الإيرانية-الروسية: شراكة حذرة تميز حلف الضرورة”، مركز الجزيرة للدراسات، 7/10/2013: http://studies.aljazeera.net/reports/2013/10/201310710612251555.htm
  2. إيلينا دونييفا، همان منبع.
  3. فرح الزمان أبو شعير، “إيران وبحر قزوين: معادلة للصراع وتقسيم النفوذ”، مركز الجزيرة للدراسات، 3 فبراير/شباط 2013 
    http://studies.aljazeera.net/reports/2013/01/2013131113627251370.htm
  4. إيلينا دونييفا، همان منبع.
  5. فرح الزمان أبو شعير، “العلاقات الإيرانية-الروسية: شراكة حذرة تميز حلف الضرورة”، همان منبع.
  6. نورهان الشيخ، “التعاون الاستراتيجي الروسي-الإيراني: الأبعاد والتداعيات”، الأهرام الرقمي،

        1/5/2010: http://digital.ahram.org.eg/articles.aspx?Serial=146000&eid=1538

  1. إيلينا دونييفا، همان منبع.

    10.محمد السعيد عبد المؤمن، همان منبع.

 

عبد القادر نعناع

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه 

مطالب مرتبط: ايرانروسيه

اشتراک گذارى !