bykary

نتیجه بیش از سه دهه استبداد جمهوری اسلامی: “جهنمی به نام ایران”

دیکتاتوری مذهبی و استبداد دینی در ایران روز به روز زندگی را بر مردم غیرقابل تحمل می کند. شعارهای عوامفریب مسئولان نظام جمهوری اسلامی که وعده های گشایش در مشکلات مردم را می دهند با گذشت زمان مشخص می گردد که سرابی بیش نیستند و تنها برای آرام کردن مردم در جهت افزایش طول عمر جمهوری اسلامی با هدف رسیدن به توافق نهایی با غرب و دسترسی به سلاح های کشتار جمعی صورت می گیرند.

سه دهه تاریخ سیاه جمهوری اسلامی نشان می دهد که این نظام در هیچ زمینه ای نتوانسته است قدمی روبه جلو بردارد و به جز هوا و هوس های آخوندهای فریبکار، هیچ مسئله ای در جامعه به نتیجه نرسیده است. جامعه سیاه ایرانی با عقده های غیرقابل حل اجتماعی، نظام اجتماعی ایران را به ورطه نابودی کشانده است. آسیب شناسی نظام اجتماعی ایران نشان می دهد که جامعه ایران در زمینه های اخلاقی به پائین ترین سطح خود رسیده است و این مساله را پیش تر دکتر عبدالکریم سروش طی نامه ای به خامنه ای هشدار داده بود و از سقوط اخلاق در جامعه ایرانی در اثر سیاستهای جمهوری اسلامی پرده برداشته بود. جامعه ایرانی با دور شدن از مضامین و مفاهیم انسانی و اخلاقی در حال نزدیک شدن به یک فاجعه اجتماعی می باشد که “اسیدپاشی ها و حمله به باسن زن ها” نشانه هایی از این ورشکستگی اخلاقی در جامعه ایرانی می باشد. در زمانی که رهبر انقلاب که خود را نائب الله بر زمین می خواند آشکارا و با قدرت دروغ می گوید و حقایق را منکر می شود و مخالفان خود را با توسل به قدرت شخصی و به صورتی غیرقانونی حذف می کند آیا می توان از جامعه انتظاری غیر از غوطه خوردن در منجلاب فساد و بی اخلاقی داشت؟

در ایران عوامل فساد و بی اخلاقی به صورتی سیستماتیک در فرد نهادینه می گردد. جامعه ای که در آن فرد در تمامی زمینه ها، خود را زیر ذره بین گزینشِ نهادهای امنیتی می بیند و در تمامی زمینه ها از تحصیل تا اشتغال نیاز به تاییدیه از مراکز ذیربط دارد قطعا ذات حقیقی خود را همیشه مخفی نگه می دارد و رو به نفاق می آورد. به همین خاطر است که نفاق و دورویی به شدت در جامعه ایرانی گسترده گردیده است.

علاوه بر بی اهمیت شدن ارزش های اخلاقی در جامعه، فقر و بیکاری گریبانگیر مردم ایران شده است. سقوط مستمر ریال در مقابل دلار و افزایش بی رویه نرخ های مواد غذایی بدون نظارت نهادهای مربوطه، میزان گرسنگی و فقر را به شدت در جامعه افزایش داده است. افزایش قیمت نان در روزهای اخیری در حدی بوده است که برخی روزنامه ها و سایت های خبری با انتشار کاریکاتورهایی، سرقت از نانوایی ها به جای طلافروشی ها را، عنوانِ کارتون های خود کرده بودند.

تمرکز مسئولان نظام جمهوری اسلامی بر دخالت در دیگر کشورها و صرف میلیاردها دلار برای این دخالت ها در جهت کشتار مردم منطقه، تمام پروژه های اقتصادی ایران را با کسری بودجه مواجه کرده است. کشتار ملت سوریه، بودجه های حزب الله، بودج های گروه های تروریستی عراقی، بودجه حوثی ها، صرف میلیاردها دلار برای تخریب امنیت مصر، سعودی عربی و امارات متحده عربی با حمایت از گروههای تروریستی باعث گردیده است که تمام پروژ های اقتصادی در ایران با شکست مواجه گردند و فقر و گرانی روز به روز در جامعه افزایش یابد.

مسئولان جمهوری اسلامی نیز خود با در اختیار داشتن حداکثر امکانات رفاهی و حقوق های میلیونی، با امنیتی کردن فضای جامعه سعی می کنند مردم را به زور راضی نگه دارند و صدای هر معترضی را در نطفه خفه کنند و هر زمان که ایران دخالت های آشکار خود را در منطقه افزایش دهد آمار قلع و قمع مخالفان نیز افزایش می یابد چرا که مسئولان امنیتی نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی جز هموار کردن مسیر برای جنایتهای خارج از مرز در جهت تطبیق “ایدئولوژی ایرانی” ندارند که افزایش آمار اعدام در سال اخیر دلیلی بر این مدعاست.

مقوله “قلع و قمع داخلی” از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی تاکنون به عنوان ابزار اصلی مسئولان جمهوری اسلامی برای همراه کردن مردم با جنایتهای خود، بوده است. تغییر دولتها نیز در ایران تاکنون هیچ سودی برای مردم نداشته است و تا زمانی که ساختار که همان نظام جمهوری اسلامی، فاسد باشد هر دولتی بر همان رویه قبل حرکت خواهد کرد. توسل دولت روحانی به دروغ در ارائه آمار های اقتصادی برای بهتر جلوه دادن فعالیتهای خود، ادامه همان دغل بازی های دوران احمدی نژاد است. تا زمانی که چارچوب که همان اسلام سیاسی و استبداد دینی بر ایران حکمفرما باشد هر دولتی تنها با ابزارهای دروغ و دغل بازی می تواند آمارهای خود را مثبت جلوه دهد و در ورای این آمارها “جهنمی به نام ایران” وجود دارد که آرزوی ایرانیها برای فرار از این جهنم و درخواست پناهندگی از کشورهای دیگر تحت سخت ترین شرایط که بعضا با عبور از اقیانوس ها با قایق های کوچک و غیراستاندارد صورت می گیرد، خود بهترین دلیل از نتیجه حکومت استبداد دینی بر ایران است.

ایران در اکثر آمارهای سازمان های بین المللی جز بدترین کشورهای جهان قرار گرفته است. بدترین کشور از نظر آزادی بیان، زندان روزنامه نگاران، جز ده کشورِ بد برای زنان، دارا بودن بالاترین رتبه فقر، اعتیاد، تجاوز، سرقت، فساد اقتصادی و اداری، داران بودن بیشترین آمار زندانیان، بالاترین آمار اعدام بعد از چین یک میلیارد نفری، بالاترین میزان مهاجرت و فرار نخبگان، همه از نتایج حکومت آخوندها بر ایران به شمار می روند. نظامی که تنها در میزان جرم و جنایت و تروریسم توانست خوش بدرخشد و به خوبی تروریسم را در منطقه گسترش داده است اینک با حمایت از جریان های مرتجع در کشورهای عربی، می خواهد که جهنم ایجاد شده برای مردم خود را بر آنها نیز بگستراند و دوران سیاه استبداد دینی را بر آنها تحمیل نماید. کشورهای عربی باید با انعکاس حقیقت نظام جمهوری اسلامی به ملت های خود، جهنم ایرانی را به صورتی شفاف برای مردم منعکس نمایند. نظام جمهوری اسلامی را می توان بر اساس دو مقوله “جنایت و تروریسم خارجی” و “فقر و فلاکت داخلی با قلع و قمع هر گونه صدای معترض” خلاصه نمود که با اندکی تامل می توان ریشه تمام جناتهای منطقه را در سیاستهای خبیثانه این نظام دنبال نمود.

قيس تميمي

مركز مطالعات و تحقیقات مستقبل شرق

 

اشتراک گذارى !