baloj

قدرت جنبشِ ملت بلوچ و اجبار رژیم به مذاکره

در جغرافیای ایران 6 ملت عرب، بلوچ، کورد، تورک، ترکمن و فارس زندگی می کنند که همه این ملتها تحت استبداد ملت فارس هستند. برآمدن حکومت پان فارسیسم در جهت توسعه و سیطره ملت فارس بر دیگر ملتها با استفاده از پست ترین روشها همچون تغییر بافت تغییر جمعیتی به سود ملت فارس، باعث شد که از همان سالهای اول چیرگی حکومت پان فارسیسم، این ملتها مبارزات وسیع خود را جهت بازپس گیری هویت از دست رفته خود آغار نمایند و در این راه از همه روشها استفاده نمودند.

مبارزات این ملتها در طول نود سال اخیر با پستی و بلندی های زیادی همراه بوده است. گاه به علت برخی شرایط کاملا متوقف می شد و گاه تا حد یگ جنگ تمام عیار همانند آنچه در کردستان شرقی در اوائل انقلاب حاصل شد، پیش می رفت.

از حدود 15 سال پیش جنبش ملتهای غیرفارس بار دیگر و قویتر از گذشته به حرکت درآمد. تفاوت مرحله جدید جنبش با مراحل قبل در این است که جنبش در سالهای اخیر بعلت گسترده شدن ارتباطات توانسته است با ملتهای خود ارتباط بسیار قوی برقرار کند و بدنه آن در اثر همراهی ملتها با آن بسیار قویتر از گذشته می باشد. جنبش ملتهای غیر فارس در ایران به مسئله ای واقعی و به چالشی حقیقی در مقابل هژمونی نظام فارس محور تبدیل شده است که در آینده ای نزدیک راهی به جز قبول این جنبش و مذاکره با آن برای نظام وجود نخواهد داشت.

ملت بلوچ در سالهای اخیر پیشگام مبارزات ملتهای غیرفارس شده است. سرآمدن ارتش جیش العدل از دل این ملت، قدرت چانه زنی این ملت در تصاحب حقوق خود را بسیار بالا برده است.

جیش‌العدل در وبلاگ رسمی خود، گروه خود را بدین شکل تعریف می کند: “سازمان جیش العدل با نام مخفف “جیش” یک جنبش دفاعی(نظامی)، سیاسی، فرهنگی است که بر اساس اصل دفاع از دین و دنیای مردم  بنا نهاده شده است و در چارچوب قوانین اسلامی جهت دفاع از جامعه اهل سنت ایران برای سربلندی این جامعه و زیستن مردم ایران در سایه عدل و عدالت و برابری و مساوات مبارزه می نماید. جیش سازمانی با تفکر و عقیده اسلامی است که به حکومت عدل اسلامی اعتقاد دارد و هدف اساسی اش سرنگونی نظام جور و ظلم ولایت فقیه واستقرار یک نظام مردمی عادلانه می باشد.”

سازمان جیش العدل معتقد است رسیدن به این هدف مقدس باید از تمامی طرق و روشها اعم از نظامی و سیاسی و فرهنگی و تبلیغاتی دنبال گردد تا زمینه سقوط نظام جور و ظلم فراهم گردد و راه برای ایجاد یک نظام عادلانه هموار گردد.

این گروه بعد از گروه جندالله، با سازمان‌دهی مجدد نفرات آن، شروع به فعالیت و اعلام موجودیت کرد. رهبری این گروه را فردی از اهالی راسکبنام صلاح الدین فاروقی به عهده دارد. این گروه تاکنون مسئولیت چندین عملیات در منطقه بلوچستان را بر عهده گرفته است.

نظام جمهوری اسلامی در ابتدا این گروه را بدون هر گونه پشتوانه مردمی نامید و اعلام کرد که بزودی به تاریخ مبارزاتی آن پایان خواهد داد اما گذشت زمان و گسترش عملیات جیش العدل نشان داد که این سازمان از پایگاه مردمی وسیعی برخوردار است و برخی عملیات خود را در درون شهرها و با حمایت مردمی انجام می دهد. جیش العدل با پاسخ سریع و چند روزه به هر کدام از جنایت های رژیم عملا نشان داد که این نظام بوسیله ملتها شکستنی است. همچنین اتفاقات منطقه بلوچستان، ادعای دروغین اپوزسیون فارس در دفاع از حقوق بشر را نمایان ساخت. در زمانی که رژیم 14 فعال بلوچ را با اینکه برخی از آنها حکم 15 سال زندان دارند را یک شبه و برای انتقام از مردم بلوچ اعدام می کند، هیچکدام عکس العملی نشان نمی دهند اما اعدام یک نفر از نظامیان توسط جیش العدل را نقض حقوق بشر برمی شمارند و برای آن واکنش ها و کمپینهای زیادی را راه می اندازند. اگر این مساله، نقض حقوق بشر است و باید محکوم شود چرا علت این کار یعنی نقضِ حق تعیین سرنوشت ملتهای غیرفارس محکوم نمی شود. در صورتیکه اگر حق تعیین سرنوشت ملتهای غیرفارس رعایت شود قطعا ریشه ی همه این مسائل خشک خواهد شد. بنابراین محکوم کردن یکجانبه از طرف اپوزسیون فارس نشان می دهد که آنها نظام ایران را قبول دارند و در مقابلِ به اسارت گرفته شدن فعالان بلوچ و کورد و عرب هیچ واکنشی نشان نمی دهند چرا که این اقدامات نظام را قانونی می دانند و اگر بعضا اعتراضی می کنند فقط به روند موجود اعتراض می کنند و مثلا از نظام می خواهند که قبل از اعدام اجازه بدهد فرد محکوم با خانواده اش دیدار کند یا موضوع اعدام 48 ساعت قبل از اعدام به وکیل اطلاع داده شود. بنابراین اگر لب به اعتراض بگشایند، اعتراض آنها به روشِ به کار برده شده در برخورد با فعالان است و به ذات و اصل برخورد اعتراض نمی کنند.  

صادق زیباکلام در اعتراض به اسارت 5 مرزبان ایرانی در بلوچستان نامه سرگشاده ای را به مسئولین جیش العدل می نگارد و عمل آنها را تقبیح می کند و می نویسد: “با سلام، درحالی‌که روزهای پایانی سال رو به اتمام است و میلیون‌ها ایرانی در تدارک عید و جشن سال جدید در کنار عزیزانشان به استقبال بهار و سال جدید می‌روند، پنج خانواده در اضطراب و نگرانی کشنده‌ای به سر می‌برند. شما نیک می‌دانید که آن پنج مرزبان هیچ گناهی مرتکب نشده‌اند و اگر صدمه‌ای به آنان وارد شود مردم ایران هرگز شما را نخواهند بخشید.” 

آیا تابحال زیباکلام چند خطی را به دستگاه حاکم در اعتراض به بازداشت و اعدام فله ای فعالان ملت های غیرفارس نوشته بود که حالا عواطف ایشان پریشان گشته و به فکر این 5 خانواده افتاده است؟ قطعا تنها یک دلیل می تواند اقدام زیباکلام را توجیه کند و آن قانونی دانستن نظام حاکم و شرعی دانستن برخوردها و اعدام های آن است و این صحبت قبلی را تاکید می کند که زیبا کلام هم از جمله افرادی است که در صورت اعتراض به نظام حاکم تنها به روش سرکوب اعتراض می کند و مثلا می خواهد که در روند بازجویی از شلاق استفاده نکنند و هیچوقت بدین شکل به اقدام نظام در بازداشت فعالان غیرفارس نتاخته است.

مردم بلوچستان بی توجه به اعتراض یا عدم اعتراض اپوزسیون فارس به مبارزات آنها، جنبش عظیمی را آغاز نمودند. آنها در این جنبش از همه ابزارها کمک گرفتند و توانستند خود را بر معادله سیاسی نظام حاکم تحمیل نمایند. اجبار نظام حاکم بر مذاکره در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر است و این اقدام قبل از اینکه ضعف نظام را نشان دهد، قدرت جنبش مردم بلوچ را آشکار می سازد. نظام اگر می دانست که این جنبش پشتوانه مردمی ندارد قطعا مذاکره را قبول نمی نمود. قدرت جنبش بلوچ، نظام را به این نتیجه رساند که دیگر بازداشت فعالان بلوچ فایده ای برایش ندارد و هزینه بالایی خواهد داشت لذا نظام به حربه حذف بی صدا به جای بازداشت روی آورد و بر همین اساس در روزهای اخیر ترور فعالان بلوچ به شکل ملموسی افزایش پیدا کرد.

در حالیکه نظام در احواز فعالان را اعدام می کند و از تحویل جنازه ها خودداری می کند در بلوچستان، ملتِ بلوچ، نظام را مجبور کردند که با آنها سرمیز مذاکره بنشینند و آنرا مجبور به قبولِ آزادی فعالان خود در مقابل آزادی 4 مرزبان نمودند. به هر حال این مسئله نشان داد که ملتها می توانند بر سر حقوق از دست رفته خود نظام را سر میز مذاکره بنشانند و همچنین آشکار نمود که نظام تنها زبان زور را می فهمد و به آن پاسخ می دهد. مذاکره نظام با مردم بلوچ اتفاق مبارکی است که کاتالیزوری برای حرکت روبه جلوی جنبش ملتهای غیرفارس خواهد بود.

 

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

مطالب مرتبط: ايرانبلوچستان

اشتراک گذارى !