kuwait-iran

سفر امیر کویت به تهران و گره های کور در رابطه ایران با کشورهای خلیج عربی

کویت کشور مهمی در منطقه خلیج عربی به حساب می آید که با داشتن اقتصاد پویا و فعال، نقشِ تاثیرگذاری در روابط اقتصادی منطقه­ای دارد. 10 درصد کل نفت ذخیره جهان در این کشور قرار دارد و توانسته است درآمد سرانه 46 هزار دلار برای هر یک از شهروندان خود را در تاریخ اقصادی خود ثبت نماید. همچنین کویت با داشتن شبکه بسیار قدرتمند مالی و بانکی می تواند نقش عمده ای را در مناسبات اقتصادی برای کشورهای با اقتصادِ ضعیف همانند ایران بازی کند و به ادعای خود مسئولان ایرانی کویت می تواند پلی راهبردی برای روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها ایفاء نماید.کویت همچنین عضو و یا ناظر در بیش از 50 سازمان تجاری و اقتصادی جهانی است که بعنوان وزنه ای محکم در پیشبرد و ارتقاء اقتصاد مشترک منطقه خلیج عربی به حساب می آید.

 

تقلای ایران برای شکست انزوای سیاسی و اقتصادی

در مقابل ایران با اقتصادی تقریبا ورشکسته و نصف جمعیت زیر خط فقر و تحریمهای سیاسی و اقتصادی منزوی کننده در نتیجه برنامه هسته­ای و دخالتهای خود در عراق و سوریه و لبنان و یمن و بحرین به دنبال روزنه­ای برای شکستن این انزوای سیاسی و اقتصادی است. روحانی و طرفداران وی بعد از روی کار آمدن با درک وضعیت اضطراری ایران بر آن شدند تا در روابط خود با کشورهای عربی تجدید نظر کنند، لذا در سایه سیاست مداخله جویانه خامنه­ای و سپاه پاسداران در سوریه، عراق و بحرین، به فکر جرح و تعدیل سیاست­های خارجی برآمدند و در ظاهر دست دوستی به سوی برخی کشورهای عربی دراز نمودند البته که این اقدامها نشان از موقعیت کنونی ضعیف ایران در مناسبات بین المللی دارد و به هیچ­وجه ایران از موضع قدرت، ظاهرِ سیاست خارجی خود را تغییر نداده است بلکه دخالت ایران در سوریه و کشتار مردم آن کشور توسط نظامیان ایرانی، دیگر وجهه­ای برای دولتمردان ایرانی در میان افکار عمومی عرب و مسلمان باقی نگذاشته است و روحانی به خوبی این مساله را درک نموده و از همان روزهای نخست ریاست جمهوری خویش به دنبال ترمیم وجهه خدشه­دار شده نظام ایران در منطقه بوده است.

 

عدم تغییر در سیاستهای همیشگی نظام ایران

در سایه جنب و جوش ایران برای خروج از بن بست انزواء سیاسی و اقتصادی، ایران به شکل رسمی از امیر کویت برای زیارت این کشور دعوت نمود. به همین مناسبت امیر کویت برای انجام سفری دو روزه وارد تهران گردید و مورد استقبال رسمی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه به جای روحانی ریاست جمهوری گردید. استقبال از امیر یک کشور قدرتمند اقتصادی و باثبات در منطقه همانند کویت به وسیله وزیر امور خارجه نشان از عدم تغییر سیاستهای مستکبرانه ایران در مورد کشورهای منطقه دارد و به وضوح مبین این امر است که تا تغییر ریشه­ای و اساسی در سیاست خودبرتبینی ایران صورت نگیرد همه تغییرات ظاهری دیگر، ناکافی و ناکارآمد خواهند بود.

پس از این استقبال، امیر کویت دیدارهایی را با خامنه ای رهبر ایران و روحانی ریاست جمهوری انجام داد و مذاکرات دو طرفه ای صورت گرفت. خبرگزاری­های ایرانی که در تغییر و تحریف حقایق یدی طولانی دارند با انتشار دیدار امیر کویت با علی خامنه­ای، تصریحاتی را از زبان امیر کویت نقل کردند که به جز خبرگزاری های ایران در هیچ رسانه دیگری انعکاس نیافت. تحریف سخنان امیر کویت همانند تحریف تاریخی سخنان مرسی در تهران نشان از عدم صداقت ایران در روابط خود با کشورهای عربی دارد. خبرگزاری های ایرانی از زبان امیر کویت عنوان نمودند که “رهبر انقلاب اسلامی ایران مرشد و راهنمای همه منطقه است”. خبرگزاری های ایرانی با این اقدام هدفمند سعی در به زیر سلطه کشیدن همه کشورهای منطقه در زیر سایه ولایت فقیه را دارند و حداقل در گفتار و بر اساس تحریف، سعی در القاء نمودن گفتمان “ایران، رهبر جهان اسلام” را دارند، گفتمانی که بر اساس آن افراد و نیروهای وفادار به خود در کشورهای عربی را پرورش داده اند.

روابط ایران با کویت و کشورهای خلیجی در سایه فرمولی پیچیده

موضوع مذاکره کویت با ایران بر اساس دو گره بسیار پیچیده می چرخد و تا تغییری از سوی ایران برای بازگشایی این دو گره حاصل نشود، این سفرها هیچگونه برآیندی نخواهد داشت و حتی برخی صحبت ها در مورد میانجگیری کویت بین ایران و سعودی عربی نیز در صورتیکه صحت داشته باشد در اثر این گره­ها با در بسته مواجه خواهد گشت. این دو گره عبارتند از “مساله هسته­ای” و “دخالت در سوریه”.

در مورد موضوع هسته­ای که بر اساس پروپاگاندای ایرانی انتظار می رفت حل و فصلی در آن حاصل گردد و عقب نگه داشتن ایران از موضوع نظامی در پرونده هسته­ای در توافق اخیرش با غرب، می تواند منجر به تغییر در روابط بین ایران و کشورهای عربی  بر اساس منافع طرفین گردد، شاهد بودیم که مذاکرات 5+1 با سیری کُند و مبهمی روبرو گردید. این مساله که ممکن است منجر به تبدیل ایران به قطب هسته­ای با استفاده­های نظامی گردد قطعا همانند سدی محکم در برابر روابط ایران و کشورهای عربی به صورت عام و خلیج عرب به صورت خاص خواهد بود و هر گونه مذاکره­ای را در نطفه خفه خواهد نمود. بنابراین برنامه هسته­ای ایران حداقل در کوتاه مدت گره کوری خواهد ماند و هر گونه نزدیکی ایران با کشورهای خلیج عرب بدون باز شدن این گره و یا مقابله به مثل کشورهای خلیجی و عربی برای رشد و پیشرفت برنامه هسته­ای خود، فاقد حداقل فاکتورهای لازم برای مذاکرات بُرد-بُرد کشورهای عربی با ایران خواهد بود.    

گره کور دیگر در بی اثر و بی حاصل نمودن سفرها و روابط بین کشورهای خلیج عرب با ایران، مساله سوریه می باشد. سوریه برای ایران مساله وجود و عدم وجود است و همانطور که فرمانده بسیج اظهار نمود “حفظ آن حتی از احواز نیز مهمتر است” یا در جایی دیگر فرماندهان سپاه “مرزهای ایران را نه محمره بلکه مرزهای لبنان دانسته اند”. بر اساس این اظهارات، ایران به هیچ وجه در مورد مساله سوریه عقب نشینی نمی کند و هر گونه عقب نشینی را به معنای “شکست رویای امپراطوری شیعی – فارسی” خود می داند. لذا این سوال مطرح می شود که آیا  نشست ها و مذاکرات کشورهای خلیج عرب با ایرانی که در آرزوی تحقق این رویا باشد، مفیدِ فایده خواهد بود؟

اگر بگوئیم که آمدن روحانی تغییری در این گفتمان ایجاد خواهد کرد نشان از عدم درک صحیح سیاستها و ایدئولوژی نظام حاکم بر ایران دارد. رویای “امپراطوری شیعی- فارسی” مساله­ای نیست که رئیس جمهور بخواهد و یا بتواند آن را تغییر دهد، این مساله از اصول و ارکان نظام ایران است که از رهبر تا مسئولان رده پائین به آن ایمان دارند و جزء خطوط قرمز نظام بوده و هست و حتی مخالفان نظام نیز با این رویا متفقند و آن را در سر می پرورانند. پس در موضوع سوریه نیز تنها راه حل برای کشورهای خلیج عرب، بحث عقب نشینی ایران از سوریه می باشد و بدون تحقق این امر، گره سوریه حتی از موضوع هسته­ای نیز کورتر بوده و عقب نشینی ایران از موضوع سوریه قطعا به عنوان پیش شرط مذاکرات کشورهای خلیجی با ایران خواهد بود. همچنین در موضوع سوریه و به علت دخالتهای حزب الله در سوریه، از سوی کشورهای همکاری خلیج عرب تحریمهای اقتصادی و سیاسی بر ضد این حزب در نظر گرفته شده و این حزب به عنوان حزب تروریستی معرفی شده است. در سایه این حزب که از ایران سرچشمه می گیرد و با اموال و آموزش های ایرانی به ترور و تروریسم مشغول است، چگونه می توانند ایران و کشورهای خلیج عرب بر سر میز مذاکره بنشینند؟

در نتیجه، سفرهای دوجانبه کشورهای خلیج عرب و ایران بدون حل و فصل این گره ها که منجر به کوتاه شدن دست ایران از دخالت در منطقه خواهد گشت، تنها در حد کمیته­های روابط مشترک تجاری معمولی خواهند بود و مسائل اصلی همچنان غیرقابل مذاکره می مانند و سفرهای مذکور هیچگونه تاثیری در مسائل استراتژیک منطقه نخواهند گذاشت. هر گونه فرمولی برای حل اختلافات ایران با کشورهای خلیج عرب بدون وارد نمودن مجهولات فوق الذکر نتیجه­ای نخواهد داشت و وارد کردن این مجهولات نیز معادله­ی پیچیده­ای را رقم خواهد زد که حل و فصل آن ممکن است حتی منجر به تغییرات منطقه­ای  و مرزی گردد.

 

قيس التميمي

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

اشتراک گذارى !