rohany

روحانی وامدار وعده های دروغین نظام حاکم

بلوچستان نامی است آغشته با انگ فقر، بیکاری، شن وطوفان، کم آبی، حاشیه نشینی و اعدام است. ملتی که شرایط جوی آن حکایت از 80 برابر بودن حد مجاز ریز گرد وغبار را دارد و شاخص دیگر آن بالاترین سطح سوء تغذیه و کمترین سطح امید در جغرافیای ایران است. آری نمی توان و نباید از سیاست تمرکز گرایی و مرکز گرایی نظام حاکم در جغرافیای ایران انتظار بیشتری داشت. 

در این بین واقعیت کنونی بلوچستان آینه ی تمام نمای تبعیض نطام فارسیسم علیه ملت های غیر فارس است.  در نظام فارسیسم ایران، بطور پیاپی دولت های متفاوت انقلابی، سازندگی، اصلاحات، اصول گرا و اعتدالی بر راس هرم اداره کشور قرار گفتند و بطور عیان می توان شاخص مشترک بین این دولت ها را “بی توجهی و سرکوب” این اقلیم دانست. زیرا که نگاه رسمی نظام، به حوزه مسائل ملت ها در ادبیات مرکز- پیرامونی حاکم تعریف می شود و نمی توان و نباید پذیرفت که این سیاست سرکوب نظام، با سفر یک رئیس جمهور به نماد و نقطه عطف در روند بهبود نگاه ها نسبت به ملت های حاشیه نشینان تبدیل شود.

 

بی عدالتی نظام

در سفر اخیر روحانی به بلوچستان بسیار صحبت ها از تساوی حقوق شهروندان شده است. وی می گوید “ما در این کشور شهروند درجه دو نداریم و در قانون اساسی بین پیروان اقوام و مذاهب تفاوتی وجود ندارد و تمام مردم ایران تحت لوای قانون اساسی از حقوق شهروندی برابر برخوردارند”.  این در حالی است که چنانچه نظری به شاخص های توسعه این اقلیم بیفکنیم مشاهده می شود که شاخص توسعه بلوچستان بسیار پایین تر از مناطق فارس نشین است و قابل مقاسیه نیست. بطوری که نوبخت سخنگوی دولت در سفر ژوئن 2014 به این اقلیم علنا به وجود این تفاوت معنادار اذعان کرد. بر این اساس  امام جمعه زهک از مناطق بلوچستان، اعتراف کرد که بیش از 89 درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و بیش از 60 درصد ملت بلوچ تحت پوشش کمیته امداد هستند. این در حالی است که  نماینده زاهدان بر این باور است که میزان بیکاری در بلوچستان به بالای 60 درصد هم می رسد.

از سویی دیگر دروغ بودن وعده های روحانی در نگاه غیر خودی به ملت های غیر فارس و بخصوص ملت بلوچ در انتصاب افراد غیر خودی بر مسند مدیریت های این اقالیم قابل رویت است. اول اینکه ملت بلوچ طی سال های گذشته کمترین میزان پست های مدیریتی را تصاحب نموده و انگشت شماری موفق به عبور از صافی دستگاه امنیتی شده اند و علوی وزیر اطلاعات روحانی در این باره می تواند شاهد ماجرا باشد. جالبتر اینکه حتی در دوره اصلاحات نیز هم کمتر میزان پست ها نصیب ملت های غیر فارس و بخصوص بلوچ ها شده است و در این باره یونسی مشاور کنونی رئیس جمهور آگاه ترین فرد به این تبعیض هاست. در حال حاضر نیز علیرغم وعده و وعید دولتمردان نظام امثال روحانی، اقلیم بلوچستان در زمینه استفاده از نیروهای “ملی خویش” توفیقی نداشته است و تنها در سطوح مدیریتی پایین از برخی از این نیروها استفاده شده است. فشار امنیتی سال های ریاست دولت های قبل و بخصوص احمدی نژاد و به تبع آن روحانی حس تبعیض را در این اقلیم بالابرده است.

بر این اساس روحانی را می توان وامدار ناعدالتی نظام حاکم بر جغرافیای کنونی ایران دانست. برای نمونه، رحمانی فضلی وزیر کشور کابینه روحانی در مراسم توديع و معارفه استاندار كردستان می گوید: “هر چی گشتم گزینه بومی مناسب برای استانداری پیدا نکردم؛ من خيلی دوست داشتم فردی بومی به عنوان استاندار منصوب شود ولی كسی با ويژگی ها و شاخص های مطرح شده پيدا نكرديم”. گویی قحط الرجال است که جناب وزیر کشور از چندین میلیون نفر فردی شایسته غیر فارس پیدا نکرده است. حال این تبعیض را باید چه بنامیم؟. زیرا این تبعیض بحدی رسیده است که دولتمردان نیز هم زبان به سخن گشودند. داریوش قنبری، عضو شورای مرکزی حزب مردم‌سالاری نیز با اشاره به نوع نگاه حکومت مرکزی به ملت های غیر فارس گفته است: “اینکه امروز برخی مناطق احساس می‌کنند که نخبگان آنها در پست‌های ملی کمتر استفاده می‌کنند، یک تهدید جدی است که دولتمردان و دلسوزان باید این موضوع را مورد توجه خود قرار دهند؛ چراکه بحث احساس نابرابری و تبعیض در کنار مداخلات خارجی‌ها همواره بهانه‌ای برای ایجاد خطر در هویت ایرانی بوده است.”

 

وعده‌‌های روحانی به ملت های غیر فارس و نگاه امنیتی به ملت بلوچ

رئیس جمهور به مناطقی سفر می کند که اکثریت مردم آن به امید اعتدال در سیاست های امنیتی – نظامی نظام و رفع تبعیض های متعدد قومی و مذهبی و نفی حکومت سرکوب نظامی بر اساس بیانیه 10 ماده ای شماره 3 انتخاباتی ایشان در مورد اعاده حقوق ضایع شده ملت های غیر فارس به وی امید بسته اند. در این بیانيه  بر “تدوین قوانین لازم برای اجرای کامل قانون اساسی به ‌ویژه اصول 3، 12، 15، 19، 22 … به منظور رفع تبعیض” تاکید داشت. حسن روحانی در بند 9 این بیانیه گفته بود: “تغییر نگاه امنیتی نسبت به اقوام و فرهنگ‌های ایرانی (ملت های غیر فارس) و تبدیل ساختار و روش‌های سیاسی- امنیتی به نظام مدیریت علمی و کارآمد، به منظور استفاده بهینه از منابع بکر و سرشار مادی و انسانی این مناطق”. لیکن علیرغم تمام وعده های دولت یازدهم مبنی بر رفع تبعیض‌ها و برداشتن نگاه امنیتی در مناطق ملت های غیر فارس و بخصوص ملت بلوچ، مشاهده  می گردد که پس از روی کار آمدن حسن روحانی دهها زندانی عرب، کرد و بلوچ و ترک به دار آویخته و صدها تن دیگر زندانی شدند.

نکته جالب تر اینکه شخص روحانی خویش بمدت 16 سال پیاپی “دبیر شورای عالی امنیت ملی” بوده است و قبل از تولی مسند ریاست جمهوری از نگاه امنیتی به اقالیم غیر فارس آگاه بوده است و به همین خاطر قبل از انتخابات، وعده شکستن این نگاه امنیتی و تبدیل آن به مدیریت کار آمد علمی را داده است. (سایت ملی مذهبی ، 18 ابریل 2014) و علیرغم وعده های روحانی وی در سخنان خود در بلوچستان گفت که تامین امنیت بلوچستان برعهده تمامی مردم آن است” و این بدان معناست که ملت بلوچ باید جوابگوی ناامن بودن اقلیم بلوچستان که حاصل سیاست های امنیتی غلط نظام حاکم است، باشند. حال خود قاضی سخنان گفته های ناپخته روحانی مرد شماره یک ولایت فقیه باشید. این شعارهای روحانی در حالی بلند می شوند که انتخاب “یونسی” وزیر اطلاعات سابق؛ بعنوان مشاور روحانی در امور ملت های غیر فارس،که دستی دراز در زندانی و اعدام جوانان ملت های غیر فارس داشته است حکایت از آن دارد که همچنان نگاه دولت به ملت های غیر فارس امنیتی است.

 

شایسته سالاری روحانی و اختلاس های کلان دولتمردان وی

روحانی در سفر اخیر خویش در بلوچستان می گوید: ما همه تابع قانون هستیم و در این کشور شایسته سالاری حاکم است”. از سویی بنابر گزارش که سایت الف منتشر کرد نشان از آن دارد که دولتمردان که در زمره کابینه دولت رئیس جمهور اعتدالی ایران اند؛ در اندوختن ثروت “بی اعتدالی” به خرج داده و دارای ثروتی افسانه‌ای هستند. در این بین الیاس نادران نماینده مجلس شورای اسلامی بیان نمود که برخی از وزرای دولت حسن روحانی بین ۸۰۰ میلیارد تا هزار میلیارد تومان ثروت دارند. همچنین احمد توکلی یکی از نمایندگان مجلس گفته بود: ما به مرحله فساد سیستماتیک رسیده‌ایم، فساد سیستماتیک به مرحله‌ای از فساد اطلاق می‌شود که نهادهای مسئول مبارزه با فساد خودشان به درجاتی از فساد مبتلا هستند. مثل قوه قضائیه، نیروی انتظامی، مجلس و بازرسی کل کشور، حال باید دم خروس را باور کرد یا قسم حضرت عباس را.

از سویی دیگر “سازمان شفافیت بین‌المللی در آلمان، در تازه‌ترین گزارش خود که دوازدهم آذرماه سال گذشته منتشر شد، ایران را از میان 177 کشور با 25 امتیاز (از صد امتیاز) در رتبه 144 جهان از نظر فساد اداری قرار داد که نشان دهنده 11 پله سقوط در مقایسه با سال 2012 میلادی است. و بر پایه گزارش سالانه شفافیت بین‌المللی در سال 2012، ایران با کسب 28 امتیاز، در میان 176 کشوری که تحقیقات در آنها انجام شده بود، در جایگاه 133 قرار گرفته بود”.(گوناز تی وی، 19 ابریل 2014) حل با این وضع موجود چگونه می توان انتظار داشت که نظام حاکم نیم نگاهی عمرانی به این اقلیم فراموش شده غیر خودی داشته باشد و شایسته سالاری رئیس جمهور به اصطلاح اعتدالی در کجای این اختلاس های کلان تعریف می شود.

 

وعده های عمرانی روحانی

سفر رئیس جمهور پیشین احمدی نژاد به بلوچستان دقیقا سه سال پیش در اواخر فروردین صورت گرفت. در اين سفر احمدی نژاد  ۲۲۰ مصوبه به لیست متروکه ۱۷۶ مصوبه سفر اول و ۲۵۰ مصوبه سفر دوم افزوده شدند. او طبق روال همیشگی وعده داد عمران بلوچستان را در راس برنامه های خود قرار دهد. لکن متاسفانه نمایان گشت که بیشتر بودجه‌های اختصاصی برای توسعه و عمران استان بجای فقرزدائی و رفع تبعیض و محرومیت زدائی، صرف پروژه های کلان امنیتی نظامی نظیر بسیج عشایری وابسته به سپاه، احداث پادگانها، برج ها، حفر خندق و… قرار گرفت. (دوشوکی،مرکز مطالعات بلوچستان )

حال انتظار می رود که ملت بلوچ تمام وعده های گذشته را فراموش کرده و به امید فردایی بهتر ناامیدانه به انتظار عملی شدن برنامه های روحانی بنشینند. بنابراین در اینجا با بررسی وعده های روحانی به صحت و سقم سخنان وی می پردازیم. در سفر اخیر، روحانی می گوید: “این چهره، چهره واقعی این استان بزرگ سرزمین ایران نیست بلکه بلوچستان پاره تن ایران است”. لذا سوال اينجاست؛ اولا، چگونه بلوچستان پاره تن شماست در حالی که نگاه نظام همچنان نگاهی امنیتی – نظامی است و تغییری در سیاست سرکوب و روش‌های امنیتی حاصل نگردید. ثانیا، همچنان نظام مدیریت غیر علمی و غیر خودی را بر بلوچستان گسترانیده اید. چگونه بلوچستان پاره تن شماست در حالی که برای فقرزدایی و رفع تبعیضات قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و اشتغالی بر علیه مردم بلوچ جزء حرف گامی به جلو برداشته نشده است. و جای تعجب دارد  که بلوچستان پاره تن شماست لیکن قدمی در راه برچیدن مدارس کپری در بلوچستان، و تدریس زبان مادری و فراهم نمودن امکانات و افزودن امکانات آموزشی  که تنها پانزده درصد از فرزندان این ملت ستمدیده را شامل می شود برداشته نشده و نخواهد شد.

 

نتیجه گیری

 آری در کشوری که شهروندان به خودی و غیر خودی، درجه یک و درجه دو تقسیم می شوند باید اینچنین نگریست. روحانی باید از این همه دروغ خجالت زده باشد زیرا نتوانست دلیلی قانع کننده بر زبان بیاورد که چرا در دولت خویش حتی در سطح مدیران مثل استانداردها فردی بلوچ انتخاب نکرده است. وعده های وی و سخنان مکارانه اش دیگر گوش شنوایی نخواهد داشت زیرا بسی سالهای درازی این ملت ها، دروغ های تمام نشدنی این نظام سرکوب گر را شنیده اند. دیگر گوش مردم ملت های غیر فارس یارای شنیدن وعده های پوچ دولتمردان فارسیسم را ندارند و به این نتیجه رسیده اند که تنها در سایه مبارزه استقلال طلبانه، عمران و امنیت این ملت ها تامین خواهد شد.

 

مصطفى حسين

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

مطالب مرتبط: ايرانبلوچستان

اشتراک گذارى !