hosy

حوثی ها و تطبیق نظریه ایرانی “سپید علمان”

نظریه توسعه طلبانه صدور انقلابِ در ظاهر اسلامی اما در باطن قومگرا و فرقه ای فارسی شیعی از همان روزهای اول انقلاب، استراتژی و اهداف خود را مشخص کرده بود. یمن یکی از این اهداف بیشمار این نظریه فرقه گرایانه به شمار می رود. سرکرده های  جماعت حوثی با اقامت در تهران و قم برای سالهای متوالی ابتدای انقلاب ایران، دستورات مسئولان جمهوری اسلامی برای تاسیس گروهی مشابه با حزب الله لبنان در یمن را سرلوحه کار خود قرار دادند. 

آنها بعد از تهران، مدتی را در لبنان گذراندند و زمینه و مقدمه تاسیس یک میلیشای نظامی را فراهم نمودند. آنها با تاسیس دوره های عقیدتی در یمن، شروع به تطبیق نظریه های اربابان ایرانی خود کردند. آنها در دوره های عقیدتی خود شروع به تدریس جزوه ای در مورد انقلاب ایران نمودند. به اعتراف عبدالله المحدون رهبر میدانی سابق حوثی ها در منطقه “بنی معاذ” یمن، عبدالمالک حوثی سرکرده این جماعت برای بازگرداندن “تمدن پارسی” با پشتیبانی نامحدود ایرانی مبارزه می کند.

جماعت تروریستی حوثی ها با سوء استفاده از خلاء قدرت پیش آمده در یمن، شروع به تطبیق اهداف ایدئولوژی خود نمودند. تسلط حوثی ها بر مواقع مهم در یمن بعد از درگیریهای شدید که دهها تن در آنها کشته یا مجروح شدند، بُعد خطرناک جماعت شیعی حوثی در یمن که مساله حزب الله لبنان را در ذهن تداعی می کند، را آشکار می سازد. حزب الله لبنان که به تدریج از دولت رسمی قویتر گشت و دیگر تجربه حزب الله، به لبنان مختصر نمی شود بلکه در مساحت های وسیعی گسترده شده و هم اکنون در جنگی تمام عیار در ملاء عام و در جلو چشم سازمان ملل متحد و کشورهای قدرتمند، با مخالفان سوری درگیر است و کسی نمی تواند پیش بینی کند که چه پایانی در انتظار دخالت های این حزب ایرانی مسلک است؟ حوثی های یمن نیز با ضربه زدن به ساختار دولت یمن و اشغال بخش های وسیعی از این کشور، در حال تکرار تجربه حزب الله لبنان در یمن هستند که در صورت عدم مقابله جدی با آن از سوی کشورهای منطقه خلیج عربی، به هلالی شیعی اما این بار در جنوب به موازات هلال شیعی در شمال تبدیل خواهد گشت و همه کشورهای خلیج عربی را هدف اعمال تروریستی خود برای ضربه زدن به امنیت آنها با هدف زمینه سازی برای توسیع نظریه “سپید علمان” در یمن و کشورهای خلیج عربی قرار خواهد داد.

بر اساس نظریه فارسی “سپید علمان”، حوثی ها به علت استفاده از عمامه و دستار سپید به جای دستار یا دستمال مشکی یا سبز به “سپید علمان” معروفند. آنها خود را به زید بن علی بن حسین بن سجاد از فرزندان شهربانوی ایرانی نسبت می دهند و حکومت را حق خود می دانند و ایدئولوژی جنبش خود را بر اساس ساقط کردن دولتهای عرب منطقه و برپایی حکومت خود بر اساس این نظریه فارسی شیعی قرار داده اند. جماعت حوثیین جماعت نوظهوری در یمن نیست و دولت مرکزی چندین بار با آنها وارد جنگ شده است اما هر بار به علت پشتیبانی نامحدود ایران، جنگ به نتیجه مطلوب دولت که همانا حذف این جماعت می باشد نینجامیده است. هم اکنون بعید نیست که حوثی ها به سوی پایتخت یمن گسیل شوند و آن را اشغال کنند و حکومت شیعی خود را که از روز اول برای برپایی آن دست به اسلحه بردند، تاسیس کنند تا برای ایران پشتیبان و حامی گردد و در جهت برقراری امپراطوری پارسی قدم بردارد.

حوثی ها حلقه ای از سلسله حلقه های طرح توسعه طلبانه شیعی به شمار می روند که هدف آن تنها نشر مذهب تشییع به قصد اختراق کشورهای سنی نمی باشد بلکه سعی می کنند تا به تشکیل میلیشاهای هم سو با خود در کشورهای خلیج عربی اقدام کنند تا به تدریج در این کشورها رشد کنند و در زمان مناسب بر دولت های آنها چیره شوند، همانند تلاشهایی است که در این زمینه در بحرین اتفاق افتاده و در صورت عدم اقدام به موقع کشورهای خلیج عربی به خصوص سعودیه و امارات متحده عربی، تاکنون ایران به اهداف خود در بحرین رسیده بود اما ایران در تکرار سناریوهای شکست خورده، خستگی ناپذیر است و قطعا این طرح ها را مجددا و به صورت های متفاوتی از طریق گروههای تروریستی حامی خود در منطقه انجام می دهد و تنها یک اقدام فوری و قوی می تواند نقشه های شوم آنها را نقش بر آب سازد.

در مقابل رویاهای توسعه طلبانه ایران، کشورهای خلیج عرب باید با اتخاذ سیاست های مناسب و هم سو با یکدیگر نسبت به قطع ایادی ایرانیها از منطقه اقدام نمایند. برخی از این سیاست ها می تواند به قرار زیر باشد:

  1. منطق ایرانی تنها زبان زور را می فهمد لذا باید کشورهای عربی در جاهایی که بتوانند قدرت خود را به نمایش بگذارند از این اقدام کوتاهی نکنند و همان طور که ایران به خود اجازه می دهد هواپیماهای خود را در سوریه و عراق به پرواز درآورد کشورهای عربی نیز باید نیروهای خود را جهت مبارزه با حوثی ها و دیگر گروههای تروریستی ایرانی گسیل دارند.
  2. به تاخیر انداختن شکل گیری اتحادیه کشورهای خلیج عرب، فرصتی را برای ایران فراهم می آورد تا کشورهای خلیج عرب را منفردا و در غیاب برنامه ای همه جانبه، هدف برنامه های فرقه گرایانه اجتماع شکن خود قرار دهد، در نتیجه، تسریع در اجرای پروژه اتحادیه خلیج عرب و برپایی نهادهای چهارگانه آن (سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی)، حرکت مثبتی است که به تعادل و ثبات منطقه کمک خواهد کرد و منطقه را در حالت “دفاع پایدار” در مقابل نفوذ ایرانی قرار خواهد داد.
  3. سیاست ایران بر این است که کشور سعودیه را از هر چهار طرف، از طریق تبلیغ مذهب تشیع و فعال کردن نیروهای خود همانند حوثی ها، محاصره کند و بعد از مدتی آن کشور را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد، لذا کشورهای خلیج عرب باید قبل از اینکه دیر شود، به هر شکلی این محاصره عقیدتی- نظامی ایرانی را بشکنند.  
  4. حمایت از ملتهای تحت ستم در ایران و به خصوص مساله الاحواز و بلوچستان برای اتخاذ سیاست دفاع راهبردی عربی در خاک ایران و جلوگیری از سیاست های تهاجمی آن.
  5. با تقویت ساختار دولت در یمن و بحرین و لبنان نسبت به تضعیف گروههای غیرقانونی موازی دولت ها اقدام نمایند. 
  6. بالابردن و تقویت نقاط مشترک در بین کشورهای خلیج عرب جهت رسیدن به یک ایدئولوژی مشترک عربی برای مقابله با ایدئولوژی شیعی فارسی.
  7. ترویج و تقویت عقیده نظامی و روح مبارزه گری در بین ارتش های منطقه خلیج عرب بر اساس یک ایدئولوژی شامل و جامع که بتواند به جای اتکا به ادوات نظامی به انسانِ عربی با عقیده راسخ و استوار متکی باشد تا بتواند در مقابل ایدئولوژی مذهبی قومگرای فارسی با گفتمان مهدوی که قدرت خود را بر اساس شستشوی مغزی پاسداران خود قرار داده است، ایستادگی کند. 

کشورهای خلیج عرب باید با بکارگیری تمام ادوات خود نسبت به مقابله با تطبیق نظریه ایرانی “سپید علمان” توسط حوثی ها اقدام نمایند و از پیشروی آنها چه از نظر عقیدتی و چه از نظر نظامی جلوگیری کنند و بر اساس مصالح مشترک، سیاست جامع و شاملِ واحد و مشترکی را بر اساس نقاط ذکر شده در بالا، نه تنها برای مقابله با این جماعت بلکه برای جلوگیری از شکل گیری افکار و جماعت های مشابه در کشورهای خود، تدوین کنند.

    

قيس التميمي

منبع: مركز مطالعات و تحقيقات مزماه

مطالب مرتبط: ايران و عربيمن

اشتراک گذارى !